امیر کبیر؛از خدمت صادقانه به ملت تا دفن در کربلای معلی

امیرکبیر زمانی که به صدارت رسید به نقص و کمبود موسسات فرهنگی و علمی آگاه بود و اعتقاد داشت، ایران از نظر علوم و تمدن جدید بی‌بهره است. وی در زمان صدارت خود به تأسیس مدرسه دارالفنون در هفت شعبه همت گماشت.

عتبه‌نیوز- آزیتا ذکاء؛ امیر کبیر از هوش سرشاری برخوردار بود. وقتی میرزاعیسی قائم مقام اول به هوش، درایت و علاقه وافرش به یادگیری در کودکی پی برد، در تعلیم و تربیت وی ‌کوشید. امیر کبیر در خانه قائم‌مقام تربیت شد و در جوانی توانست سِمت منشی‌گری قائم‌مقام را به ‌دست آورد.

وی بلافاصله پس از تاجگذاری ناصرالدین‌شاه به صدارت او درآمد و در مدت کوتاهی که این سمت را دارا بود، اقدامات ارزشمندی داشت که از جمله آنها می‌توان به تأسیس دارالفنون اشاره کرد.

در این گزارش سعی شده تا بیشتر با شخصیت و خدمات ارزنده این بزرگمرد و اسطوره تاریخ ایران آشنا شویم.

زاده محله خاندان فراهانی

میرزامحمدتقی فراهانی در روز جمعه، ۱۹ دی‌ماه سال ۱۱۸۵ خورشیدی در روستای هزاوه در منطقه فراهان متولد شد. این روستا بر اساس تقسیمات کشوری، از توابع شهرستان اراک است. مادرش فاطمه و پدرش کربلایی قربان نام داشت. پدر او جزو خدمتکاران قائم‌مقام اول یعنی میرزاعیسی معروف به میرزا بزرگ بود و بعدها در پیش قائم‌مقام ثانی ناظر آشپزخانه و در پیری قاپوچی او شد.

هوش سرشار میرزامحمدتقی‌خان

محمدتقی‌ با اطفال خردسال قائم‌مقام اول هم بازی بود. در کودکی ناهار اولاد قائم‌مقام اول را می‌آورد و در حجره معلم آنها می‌ایستاد تا ظروف غذا را برگرداند. در این زمان آنچه را معلم به آنها می‌آموخت، فرامی‌گرفت. روزی قائم‌مقام برای گزینش فرزندانش وارد شد و هر چه از آن‌ها پرسید جواب درست ندادند و میرزاتقی پاسخ می‌داد.

قائم‌مقام پرسید: محمدتقی تو کجا درس خوانده‌ای؟ وی گفت: روزها که غذای آقازاده‌ها را می‌آورم، ایستاده می‌شنوم. قائم‌مقام انعامی به او داد، نگرفت و گریه کرد. از او سوال شد، چه می‌خواهی؟ پاسخ داد: «به معلم امر فرمائید درسی را که به آقازاده‌ها می‌دهد به من هم بیاموزد». قائم‌مقام پذیرفت و معلم را فرمود تا به او نیز درس بیاموزد.

امیر کبیر؛از خدمت به صادقانه به ملت تا دفن در کربلای معلی

تحت تربیت قائم‌مقام

دوران کودکی و جوانی میرزامحمدتقی‌خان زیرنظر و تربیت قائم‌مقام سپری شد. او شیوه‌های منشی‌گری، نامه‌نگاری و صدور احکام دیوانی را از قائم‌مقام آموخت تا آنجا که قائم‌مقام، تحریر و نگارش پاره‌ای از احکام و نوشته‌ها را به میرزا محول کرد.

محمدتقی‌ به خاطر هوش و استعداد کم‌نظیر از همان دوران نوجوانی مورد توجه میرزا بزرگ و سپس قائم‌مقام فراهانی قرار گرفت و به ترتیب به سِمت منشی‌گری آن دو دست یافت و با شتاب مورد توجه قائم‌مقام و عباس میرزا نایب‌السلطنه قرار گرفت.

اولین تجربه سیاسی با سفر به روسیه

محمدتقی به خواسته قائم‌مقام از خدمت به او کناره‌گیری کرد و به‌ جمع‌ مستوفیان‌ محمدخان‌ زنگنه امیرنظام‌ پیوست‌. اولین تجربه سیاسی محمدتقی همراهی خسرو میرزا فرزند عباس میرزا نایب‌السلطنه و هیئت همراه او در سفر به روسیه تزاری بود تا از طرف فتحعلی شاه، عذرخواهی دولت ایران را از واقعه‌ کشته شدن «گریبایدوف» به روس‌ها ابلاغ کند.

محمدتقی‌ در کنار شخصیتی‌ چون‌ امیرنظام‌، با عنوان‌ «مستوفی‌ نظام»‌ می‌توانست‌ به ‌خوبی‌ قابلیت‌های‌ خود را نشان‌ دهد، به ‌ویژه‌ که‌ عباس‌ میرزا به‌ امیر نظام‌ توصیه‌ کرده‌ بود تا از وجود شخصی‌ همچون‌ محمدتقی‌ که‌ «سررشته معاملات‌ سنواتی‌» را دارد، بهره‌ جوید.

القاب «خان» و «میرزا» بعد سفر روسیه

محمدتقی در این سفر بیش‌ از ۲۳ سال‌ بیشتر سن نداشت‌. اگرچه‌ وی‌ در مذاکرات‌ سیاسی‌ نقش‌ چندانی‌ نداشت‌، اما فرصت‌ یافت‌ تا از موسسات‌ آموزشی‌، فرهنگی‌ و صنایع‌ روسیه‌ بازدید کند. او با بازگشت‌ از این‌ سفر ملقب‌ به‌ «میرزا» و «خان‌» شد.

میرزامحمدتقی‌خان‌ یک‌ بار دیگر نیز همراه‌ امیرنظام‌ به‌ روسیه‌ رفت‌ و سرپرستی‌ این‌ هیأت‌ را ناصرالدین‌ میرزای‌ ولیعهد بر عهده‌ داشت‌. امپراتور روسیه‌ نسبت‌ به‌ میرزامحمدتقی‌ عنایتی‌ خاص‌ نشان‌ داد و هدیه‌ای‌ نیز برای‌ او فرستاد.

امیر کبیر؛از خدمت به صادقانه به ملت تا دفن در کربلای معلی

نفر وسط میرزا تقی خان (امیر کبیر)- دست راست امیر چراغعلی خان- دست چپ امیر میرزا حسن خان- نوجوان ایستاده در ردیف پشت میرزا احمد- این عکس منحصر به فرد در عثمانی (ترکیه) گرفته شده و به نظر می رسد شخصی که لباس اروپایی در عکس ایستاده خود عکاس باشد . امیرکبیر در این عکس در لباس تمام رسمی سرتیپی دیده می شود. روزنامه اطلاعات در تاریخ ۶ اسفند۱۳۵۴

فوت محمدشاه قاجار

کاردار سفارت انگلیس با فرستادن پیکی خبر فوت محمدشاه قاجار را به ناصرالدین شاه در تبریز رساند. میرزا فضل‌الله نصیرالملک پیشکار ناصرالدین شاه در مهیا کردن مقدمات حرکت شاه به تهران درماند و میرزا محمدتقی‌خان مأمور به این کار شد. میرزا با استقراض سی هزار تومان از یک تاجر تبریزی و تدارک نیروی نظامی کافی همراه شاه راهی تهران شد.

ناصرالدین‌شاه پس از شش هفته به تهران رسید. میرزا محمدتقی‌خان برای حفظ شأن شاه جوان از آمدن چند تن از دوستان نزدیک او به تهران جلوگیری کرد و دلیلش هم این بود که این افراد با ناصرالدین میرزا از کودکی مأنوس بوده‌اند و احترام مقام جدید او را رعایت نخواهند کرد.

لقب «امیر کبیر» با مقام صدارت

مهد علیا مادر ناصرالدین‌شاه قاجار قبل رسیدن پسرش به تهران مشغول هماهنگی با سفارت انگلیس برای به قدرت رساندن افراد مورد نظرش بود و میرزا آقاخان نوری که به قم تبعید شده بود را به تهران فراخواند.

میرزانصرالله صدرالممالک که خود را نامزد اصلی صدارت می‌دانست در خانه حاجی میرزا آقاسی منزل کرده بود و مشغول دسیسه چینی علیه میرزا محمدتقی‌خان بود. اما شاه که به تهران رسید بلافاصله میرزا را به مقام صدارت برگزید و لقب «امیر کبیر» را به وی اعطا کرد.

ازدواج با خواهر ناصرالدین‌شاه

امیرکبیر دو بار ازدواج کرد. ازدواج اول وی با دخترعمویش «جان‌جان خانم» بود که از این همسر خود سه فرزند داشت. اما در زمان صدارت خود از او جدا گشت. دومین همسر امیر، یگانه خواهر تنی ناصرالدین‌شاه بود که «ملک‌ نساء خانم» نام داشت و به عزت‌الدوله یا ملک‌زاده خانم ملقب بود.

این ازدواج به خواست ناصرالدین شاه در ۲۶ بهمن‌ماه سال ۱۲۲۷ شمسی صورت گرفت. عزت‌الدوله در ۱۶ سالگی به عقد امیر کبیر ۴۳ ساله درآمد که ثمره سه سال زندگی مشترک آنها دو دختر به نام‌های «تاج‌الملوک خانم» و «همدم‌الملوک خانم» بود. با وفاداری به امیر کبیر، علاقه و صمیمیت بین آنها به وجود آمد.

این دو فرزند امیر کبیر با پسردایی‌های خود وصلت کردند. تاج‌الملوک خانم اولین همسر عقدی مظفرالدین شاه و مادر محمدعلی شاهبود و همدم‌الملوک خانم نیز به همسری مسعود میرزاظل السلطان درآمد. امیرکبیر به واسطه وصلت تحمیلی با دودمان قاجار، پدربزرگ ششمین پادشاه قاجار، محمدعلی‌شاه، نیز به‌شمار می‌رود.

امیر کبیر؛از خدمت به صادقانه به ملت تا دفن در کربلای معلی

عزت‌الدوله خواهر ناصرالدین شاه و همسر دوم امیر کبیر

صدارت ۳۹ ماهه

میرزا تقی‌خان امیر کبیر صدراعظم ناصرالدین شاه از نمونه مردان بزرگ تاریخ ایران است که در ۳۹ ماه یعنی ۳ سال، دو ماه، بیست و هشت روز صدارت خود توانست منشأ خدمات فراوانی شود.

امیرکبیر در همان دوران کوتاه صدارت گام‌های استواری برای توسعه اقتصادی و صنعتی کشور و نیز رشد اقتصاد تجاری کشور برداشت و برای مثبت شدن تراز بازرگانی خارجی ایران تلاش‌های فراوانی انجام داد.

وطن‌دوستی و مخالفت شدید امیرکبیر با نفوذ کشورهای خارجی در ایران، تلاش برای برقراری عدالت و امنیت، جلوگیری از شکنجه و آزار متهمان و مجرمان، جلوگیری از پناهندگی جنایتکاران و مجرمین سیاسی و غیره در سفارتخانه‌های خارجی و تلاش برای قطع ارتباط جاسوسی - اطلاعاتی اتباع داخلی برای نمایندگان خارجی از دیگر اقدامات اصلاح گرانه امیرکبیر در طول دوران کوتاه ۳۹ ماهه صدارتش بود.

تأسیس دارالفنون

دارالفنون نام مدرسه‌ای است که به ابتکار امیرکبیر در زمان ناصرالدین‌شاه برای آموزش علوم و فنون جدید در تهران تأسیس شد. دارالفنون را می‌توان نخستین دانشگاه در تاریخ مدرن ایران دانست.

دارالفنون با حضور ناصرالدین شاه، میرزا آقاخان نوری صدراعظم جدید و گروهی از دانش‌مندان، استادان ایرانی و اروپایی و ۳۰ شاگرد روز یک‌شنبه ششم دی‌ماه سال ۱۲۳۰، دو هفته قبل از کشته ‌شدن امیرکبیر و بدون حضور او گشایش یافت.

میرزامحمدعلی‌خان شیرازی، وزیر امور دول خارجه، مأمور تنظیم و اداره آن شد. پس ‌از گشایش مدرسه، ریاست آن را عزیزخان آجودان‌باشی بر عهده گرفت و رضاقلی‌خان هدایت که از سفارت خوارزم برگشته ‌بود نیز مسئولیت نظامت دارالفنون را عهده‌دار گشت.

امیر کبیر؛از خدمت به صادقانه به ملت تا دفن در کربلای معلی

انتشار روزنامه «وقایع‌اتفاقیه»

انتشار روزنامه «وقایع‌اتفاقیه» و تلاش برای ترجمه و انتشار کتب، از دیگر اقدامات امیرکبیر بود. این روزنامه دومین نشریه فارسی‌زبان و سومین نشریه ایران است. نخستین شماره این نشریه هفتگی در ۱۸ بهمن‌ماه سال ۱۲۲۹ شمسی و یک سال قبل از قتل امیر کبیر به چاپ رسید.

در این روزنامه، اخبار داخلی شامل خبرهای مربوط به پایتخت، دربار و سفرهای ناصرالدین‌شاه، عزل و نصب‌ها، اعطای مقام‌ها، نشان‌ها و امتیازات چاپ می‌شد. از شماره ۴۷۱ به ‌بعد، این روزنامه با نام «روزنامه دولت علیه ایران» به چاپ رسید. تعداد صفحه‌های این روزنامه از چهار تا دوازده در نوسان بود.

همت مادر ناصرالدین‌شاه در قتل امیر کبیر

مهدعلیا امید فراوانی به پادشاهی فرزند و نفوذش بر او به‌ عنوان ملکه مادر داشت، با سدی قدرتمند به نام امیر کبیر برخورد کرد. وی  که خوی قدرت‌طلب و دسیسه‌گر مادر شاه را نیک دریافته بود، دست او را در بسیاری از امور بسته و مانعی جدی در رسیدن مادر شاه به اهدافش شده بود.

خصومت مهدعلیا با امیر کبیر به حدی بود که حتی ازدواج دخترش ملک‌ نساء خانم با امیرکبیر به ‌فرمان ناصرالدین‌شاه نیز نتوانست در بهبود روابط آن دو موثر باشد. مهدعلیا که در برابر امیر خود را ناتوان می‌دید، در ساقط کردن او از قدرت و حتی از حیات، هرچه دسیسه و تدبیر داشت به کار گرفت.

مهم‌ترین کاری که مخالفان امیر کبیر و در رأس آن‌ها مهدعلیا برای براندازی وی انجام دادند، به وحشت انداختن شاه از قدرت امیرکبیر و تحریک حسادت شاه بود. مهدعلیا همیشه خطر قدرت‌یابی روزافزون امیر کبیر و به حاشیه رانده شدن شاه را به پسرش گوشزد کرده و او را از امیرنظام بیم می‌داد.

امیر کبیر؛از خدمت به صادقانه به ملت تا دفن در کربلای معلی

عزل از صدارت و تبعید به کاشان

تلاش‌های اصلاح‌گرانه امیرکبیر مدتی طولانی تداوم نیافت و سیاست خارجی مستقل وی و تلاش‌های جدی‌اش برای قطع نفوذ و دخالت بیگانگان می‌رفت تا طلیعه آغاز عصر نوینی در کشور شود. اما توطئه‌های نمایندگان سیاسی برخی کشورهای بیگانه و همگامی ‌بدخواهان پیدا و پنهان داخلی به‌ تدریج موجبات رنجش، سپس نومیدی و خشم ناصرالدین شاه را از امیر کبیر فراهم آورد و وی از صدارت اعظمی ‌و دیگر مشاغل اداری و نظامی‌اش عزل و به شهر کاشان تبعید شد.

قتل امیر کبیر در تبعیدگاه

یک یا دو روز بعد امیر کبیر همراه با مادر، همسر و فرزندانش علی‌رغم مخالفت شاه و مهدعلیا راهی فین کاشان شد. اما باز هم وجود امیرکبیرِ بدون منصب و مسئولیت و دور از پایتخت را نیز برنتافتند و از ترس بازگشت دوباره او به قدرت، نقشه قتلش را کشیدند.

چهل روز پس از تبعید امیرکبیر به کاشان در شبی که جشن عروسی علیقلی میرزا اعتضادالسلطنه با سلطان خانم بود، شاه پس از نوشیدن شراب مفصل، مست لایعقل شد و مهدعلیا فرصت را مغتنم شمرده، فرمان کشتن امیر کبیر را از فرزندش گرفت.

نوع قتل به انتخاب خود امیر کبیر

بدین ترتیب با دسیسه بیگانگان و همدستی و خیانت گروهی از عوامل اثرگذار داخلی، ناصرالدین شاه، حاجی علی مراغه‌ای را مأمور قتل امیر کبیر کرد. هنگامی‌که علی حاجب‌الدوله مقدم مراغه‌ای، فراش‌باشی ناصرالدین شاه به کاشان رسید، امیرکبیر در حمام بود. مأموران دولتی درهای حمام را بستند تا کسی داخل نشود.

حاج علی‌خان به امیر کبیر پیشنهاد داد که خود طریقه کشتنش را انتخاب کند. امیر نیز که عادت به رگ زدن و خون گرفتن داشت، گفت با قطع رگ دستانش جان شریفش گرفته شود. پس از قطع رگ‌های امیر کبیر با اشاره حاج علی‌خان، ضربه‌ای به میان دو کتف میرزامحمدتقی‌خان زد و او به زمین افتاد و سپس دستمالی در دهانش فرو بردند تا نفس‌های به شماره افتاده‌اش را برای همیشه قطع کنند.

به‌این‌ترتیب، با حسادت‌ها، کینه‌توزی‌ها و دسیسه‌های بسیاری از جمله مادر شاه، ایران یکی از شریف‌ترین و نجیب‌ترین اصلاح‌گران خود را در سالروز ولادت پیامبراکرم(ص) در ۱۷ ربیع‌الاول سال ۱۲۶۸ هجری‌قمری مصادف با ۲۰ دی‌ماه سال ۱۲۳۰ از دست داد.

امیر کبیر؛از خدمت به صادقانه به ملت تا دفن در کربلای معلی

مدفون در رواق شرقی عتبه حسینی

پیکر امیر را روز بعد از شهادت به قبرستان «پشت مشهد» کاشان بردند و به رسم امانت کنار قبر «سیدمحمدتقی پشت مشهدی» از علمای مشهور کاشان به خاک سپردند. چند ماه بعد، با پیگیری‌های عزت‌الدوله همسر امیرکبیر، پیکر پاکش را به کربلای معلی منتقل کردند. پیکر وی در مقبره‌ای در رواق شرقی حرم مطهر امام حسین(ع) به خاک سپرده شده است.

کد خبر 2462

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 2
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • همشهری IR ۱۵:۰۴ - ۱۴۰۲/۰۷/۳۰
    0 0
    چه شخصیت بی نظیری داشته امیر کبیر دوره قاجار لیاقت چنین آدم روشنفکر و اصلاح گرا را نداشته است.
  • IR ۱۹:۱۸ - ۱۴۰۲/۰۷/۳۰
    0 0
    خدا این بزرگمرد را رحمت کند