عتبهنیوز ـ آزیتا ذکاء؛ واگذاری امتیاز تأسیس ژاندارمری خزانه کل کشور به انگلیسیها و انتصاب مورگان شوستر آمریکایی به عنوان رییسکل خزانهداری ایران موجب خشم مقامات روسیه تزاری و اولتیماتوم ۴۸ ساعته به دربار احمدشاه قاجار شد، اما دربار و دیوان قاجار اهمیتی به اولتیماتوم ندادند و روسها برای گرفتن زهرچشم حرم مطهر امام رئوف را توپباران و خسارات جانی و مالی بسیاری بر مردم مشهدالرضا(ع) تحمیل کردند.
امروز نهم فروردینماه برابر با صد و دوازدهمین سالروز به توپ بستن بارگاه ملکوتی امام رضا(ع) توسط نظامیان روس در سال ۱۲۹۱ است که این جنایت تاریخ حرم مطهر رضوی عتبهنیوز را برآن داشت تا لایههای پنهان این جنایت را از لا به لای مستندات موجود در تاریخ گزارش کند که مشروح آن از نظرتان میگذرد.
عطش قدرت محمدعلیشاه قاجار سرآمد یک جنایت
محمدعلی شاه بعد از ۲ سال و هفت ماه سلطنت نارضایتیهای عمومی مردم ایران را به اوج رساند و موجب شکلگیری نهضت مشروطه و فتح تهران به دست مشروطهخواهان بختیاری و گیلانی شد. او وقتی اوضاع را خراب دید برای نجات جان خود و نزدیکانش در تاریخ ۲۱ تیرماه سال ۱۲۸۸ به سفارت روسیه در تهران پناهنده شد.
اما عطش سیریناپذیرش به قدرت باعث شد ۲ سال و ۹ ماه بعد از خلع، به تحریک روسها و بسترسازی دستنشاندگان داخلی، استان خراسان را به آشوب بکشد و با این کار بهانه دست روسها دهد تا آنان نیز چند شبانهروز حرم، رواقها و صحنهای حرم مطهر را با گلولههای توپ، بمباران کنند و جنایت مشهد را در نخستین سالهای سلطنت پسرش احمد قاجار مرتکب شوند.
دو عامل ایرانی و یک مهاجر افغانی حامیان جنایت روسها
ژنرال ردکو فرمانده نظامی روس در مشهد در بزمی که در محل اقامت خود راه انداخت طرح کثیفی را با تحریک سیدمحمد یزدی طالبالحق به اجرا درآورد. ژنرال ردکو علاوه بر طالبالحق فردی به نام یوسفخان هراتی که از ایل ابدالی هرات و از مهاجران افغان به خراسان بود و فرد دیگری به نام محمدعلی قروشآبادی از اوباش و باجگیران مشهد را اجیر کرد و تیمی تشکیل داد تا نقشه شوم ایجاد بلوا و آشوب در شهر مشهد به بهانه تقاضای برگشت محمدعلی شاه مخلوع به قدرت و شناسایی و قلع و قمع مشروطهخواهان مشهدی را پیاده کند.
سیدمحمد یزدی طالبالحق در ظاهر فردی متشرع و حامی مشروطه مشروعه بود. یوسفخان هراتی نیز در شرارت و ماجراجویی در نظام قضایی آن روزگار مشهد فردی بزهکاری بود. او شش ماه در مدرسه میرزا جعفر تحصن کرد و بعدها به عامل روسیه در ایران تبدیل شد و در ازای دریافت مواجب خبرهای شهر را در اختیار نمایندگان سیاسی روسیه قرار میداد. محمدعلی قروشآبادی هم از اوباش و باجگیران معروف مشهد بود و وظیفه ایجاد بلوا و آشوب در شهر مشهد را بر عهده داشت.
اقدامات حامیان جنایت روسها
یوسفخان خود را سردار ملی و محمد قروشآبادی نیشابوری را سالار ملی خواند. آنان در مسجد گوهرشاد علیه دمکراتهای مشروطهخواه و حکومت مرکزی و به هواداری از محمدعلی شاه مخلوع قیام کردند. طالبالحق که پیشنهاد دهنده این آشوب بود در سخنرانیهایی که برای مردم در منبر نماز کرد، گفت: «هر کس ۱۷۰ مرتبه بگوید اللهم العن الدموکرات، خداوند گناهان او را میآمرزد. مشروطه کفر است و مشروطهخواهان کافر. دمکراتها بابی هستند. ما ادارات نمیخواهیم. عدلیه یعنی چه؟ مالیه برای چه؟ نظمیه برای ملت چه فایده دارد»؟
طالبالحق همچنین تعدادی از کودکان مشهدی را تحت سرپرستی یکی از هوادارانش به کوچه و بازار فرستاد و به آنان یاد داد شعار دهند: «ما دین نبی خواهیم مشروطه نمیخواهیم. مشروطه قانونی هرگز نمیخواهیم». دمکراتها هم در برابر او ساکت نبودند. در کمیته فرقه دمکرات در مشهد دو نفر برای کشتن سید حاضر شدند. اما از کشتن او منصرف شدند، چرا که او در لباس اهل دین بود و ترورش مایه شورش میگشت.
ورود ۱۳۰۰ قزاق روس به مشهد
۱۳۰۰ قزاق روس و چهار عراده توپ بزرگ، دوم دیماه سال ۱۲۹۰ از دروازه بالا خیابان به مشهد وارد شدند و در کوچه تلگرافخانه قدیم به سوی ارگ دولتی حرکت کردند. علی نقی میرزا رکنالدوله که در سال ۱۲۹۰ بار دیگر والی خراسان شده بود از طرفداران محمدعلی میرزا بود. او ضمن حمایت از طالبالحق و یوسفخان هراتی، دستور داد قزاقخانه، سربازخانه باغ خونی، گل خطمی و سایر عمارات عالی را که در اطراف ارگ بود، برای روسها خالی کنند.
فرورنشاندن هیجان مردم برای حضور قشون روس
طالبالحق ۱۰ دیماه برای فرونشاندن هیجان مردم نسبت به حضور قشون روس، در ایوان مقصوره مسجد گوهرشاد منبر رفت و به مردم گفت: «قشون روس جهت حمایت محمدعلی شاه به مشهد آمده است».
شیخ علیاکبر ترک که تبعه روس بود نیز روی منبر رفت و گفت: «محمدعلی شاه سلطان ایران است، چند روز دیگر به مشهد خواهد آمد و از این جا به تهران خواهد رفت. باید اهالی مشهد همت کنند، بگویند ما مشروطه نمیخواهیم. این مشروطه دین اسلام را از میان برد».
افزایش قشون روس به ۲۰۰۰ نفر
شمار سپاه روس در روز ۲۴ دیماه به ۲۰۰۰ نفر رسید. مدتی بعد کنسول روس جمعی از شخصیتهای معروف مشهد را دعوت کرد و اظهار داشت: «علت ورود قشون روس، حفظ جان و مال مردم روس است و قصد دیگری ندارد».
اجتماع طرفدران محمدعلی شاه در مسجد میرحوا
طرفداران سلطنت محمدعلی شاه روز ۱۳ بهمنماه در مسجد میرحوای مشهد گرد آمدند و خواستار بازگشت او شدند. دو روز بعد طوماری به طرفداری از محمدعلی شاه از سوی مردم مشهد به رهبری یوسفخان جمعآوری شد. یک ماه بعد در ۱۵ اسفندماه به درخواست اشرار، امور نظمیه مشهد توسط اردوی روس به ماژور خاتف سپرده و حکومت نظامی اعلام شد.
نامهنگاری طالبالحق برای برگشت محمدعلیشاه
با تلاش طالبالحق تعدادی از علمای مشهد از جمله حاج میرزاجعفر، حاج سیدعلی سیستانی، میرزا فاضل، میرزا ابراهیم مجتهد رضوی و ملاعباسعلی، فتوا به کفر مشروطهخواهان دادند. طالبالحق فتواها را به رکنالدوله حاکم خراسان داد و از دولتمردان فراهم کردن مقدمات برگشت شاه مخلوع را طلب کرد.
طالبالحق در نامه دومش به رکنالدوله از او خواست: «تا خراسان نیز مثل اغلب ممالک ایران از شوائب آلایش ادارات جدید متمدنه عدلیه، نظمیه، نواقل، بلدیه، انجمن، عوارض فوقالعاده و فروع آنها مبرا شود و کما فی السابق مسئول نظم شهر، بیگلربیگی و کدخدایان محلات باشند و آلات محرم و آزادی در اشاعه منکرات شرعیه و روزنامه موقوف گردد».
دولت هم ۱۰ روز بعد در تاریخ ۲۸ بهمنماه به حاکم خراسان فرمان داد: «اگر از راه منطق حل مسائل ممکن نشد، در کمال سختی و بدون ملاحظه با شورشگران برخورد کند».
محمدعلیشاه پس از خلع از سلطنت
استعفای حاکم مشهد در بحبوحه شورشها
آشوب و نابسمانی کمکم به جایی رسید که مردم ورودی کوچهها را با درهای بزرگ بستند و هر محله برای خودش تفنگدار استخدام کرد. روز ۱۶ اسفندماه شورشیان به کمیسیاریای – کلانتری - پایین خیابان حمله کردند و کارکناش را دستگیر و در صحن حبس کردند.
در ۱۸ اسفندماه در حمله دیگر شورشیان تحت مدیریت طالبالحق حدود ۳۰ نفر از مردم را به قتل رسیدند. شورش و درگیری در آخرین روزهای اسفندماه شدت گرفت. کمتر شبی بود که منزلها و مغازهها به غارت نروند.
چهارم فروردینماه سال ۱۲۹۱ شورشیان، نایب حبیب رییس کمیسر نوغان و عدهای از مردم را به قتل رساندند و کمیسر پایین خیابان و کمیسر سرشور و عیدگاه را تخریب کردند. رکنالدوله حاکم مشهد زیر فشار کنسول روسیه در مشهد که از او خواسته بود یا شهر را آرام کند و در اختیار بگیرد و یا استعفا دهد، استعفای خود را روی میز او گذاشت و رفت.
فرمانده قشون روس مأمور انتظامات شهر
عصر همان روز، ردکو فرمانده قشون روس مأمور انتظامات شهر شد و خازانوف رئیس نظمیه جدید، از پلیس شهری خواست تا اسلحههای خود را در اختیار او قرار دهند. به این ترتیب همه نیروهای انتظامی را خلع سلاح کردند و دابیژا به شورشیان اخطار داد که پس از ۴۸ ساعت اگر پراکنده نشوند به قوه قهریه با آنان برخورد خواهد کرد.
در اوج تشنج، بزرگان شهر جلسهای در ارگ تشکیل دادند. متولیباشی، نایبالتولیه، قائم مقام، طالبالحق، شیخ اسماعیل قائینی، میرزا ابراهیم، میرزا جعفر، میرزا عبدالرحمان مدرس، رکنالدوله و دیگران در آن حضور داشتند. بحث طولانی شد و در نهایت نتیجهای هم به دست نیامد.
پنجم فروردینماه عبدالحمیدخان، مترجم کنسول روس به دستور وی به منزل میرزا ابراهیم رفت و پیام کنسول را منتقل کرد. او گفته بود: «اگر تا دو ساعت دیگر شورشیان دست از شورش برندارند و خلع سلاح نشوند، به ضرب گلوله توپ با آنان برخورد خواهد شد». از این رو شیخ مرتضی بجنوردی، سیدعباس شاهرودی و سیدجعفر شهرستانی با شورشیان به گفتوگو نشستند اما نتیجهای نگرفتند.
جنایت تلخ روسها؛ عاشورای دوم تاریخ
نهم فروردینماه روسها توپهای مستقر در قلعهکوب شرنبل را به خارج شهر بردند و مستقر کردند. آنان توپهای مسلسل را بر پشتبام مدرسه ملا محمدباقر (باقریه)، دکان حاج محمدجعفر، کوچه شیخ محمدجعفر بجنوردی، پشت منزل قاسمبک تاجرباشی روس، پشت بام سرای بانک واقع در میان بازار بزرگ، باغخونی و دروازه پایین خیابان نصب کردند و به دستور فرمانده نظامی روس در هر ثانیه صد گلوله توپ و تفنگ به مدت چند ساعت به سمت حرم مطهر امام هشتم(ع) شلیک شد. آنها دَرِ «بالا خیابان» را با دینامیت منفجر کردند و زائران به حرم پناه بردند. این روز تلخ در تاریخ مشهد به نام عاشورای دوم ثبت گردید.
صحن انقلاب محل بازداشتشدگان
روسها پس از این کشتار هولناک، میان رواق دارالسیاده دو صف بستند و دوش به دوش یکدیگر ایستادند و صحن کهنه را محل بازداشتشدگان قرار دادند. طلاب مدارس خیراتخان، میرزا جعفر، مستشار، بالاسر، پریزاد، دودرب (شاهرخ) و پایینپا از بازداشتشدگان پُر بودند. روسها آنان را نیمه شب از حجرههایشان بیرون کشیده و به صحن کهنه آوردند. اگر کسی کوچکترین حرکتی میکرد با سرنیزه و قنداق تفنگ او را میزدند. بازداشتشدگان تا صبح در کنار پیکرهای شهیدان و زیر باران بهسر بردند. طالبالحق با فرزندش میان اسرا بود. فردای آن روز ژنرال روس آمد، طالبالحق خود را به او معرفی کرد و ردکو اظهار محبتی به او نمود و دستی به سر و روی پسرش کشید و مرخصشان کرد.
تفتیش بیوتات آستانه و شکستن درها
مرتضی قلیخان طباطبایی نایینی، متولیباشی آستانه در زاویه صحن کهنه میان اسرا بود که به او گفتند: ژنرالی تو را خواسته است. نزدیک دو ساعت و نیم از شب گذشته بود که او به پایین خیابان رفت، دید درِ قهوهخانهای را شکستهاند و برای ردکو چای ترتیب دادهاند. ردکو به متولیباشی گفت: «از حالا تو باید تحت فرمان پولکونیک باشی» و او را جلو انداخت و خود با عدهای از عقب سر روانه شد. بیوتات آستانه را یک یک تفتیش کردند و درهای بسته را شکستند.
دفن شهدا در قبرستان قتلگاه
طی روزهای نهم تا دوازدهم فروردینماه سال ۱۲۹۱ حرم و همه صحنها و مسجد گوهرشاد در اختیار قوای روس بود. در این مدت، کنسول روس و انگلیس و زنانشان برای دیدن حرم به آن جا آمد و شد، داشتند.
ردکو فرمانده قشون روس روز ۱۱ فروردینماه اجازه داد شهدا در قبرستان قتلگاه دفن شوند. تعداد شهدا بین ۴۱۵ تا بیش از ۸۰۰ نفر گزارش شد. علت این تغییر، شهادت تعدادی از زخمیها بود. از روسها هم ۳۴ نفر کشته شدند.
عاقبت طالبالحق و یوسفخان هراتی
طالبالحق از تمام اقدامات روسها اطلاع داشت از اینرو، او را به روسیه فراری دادند و او از روسیه به بصره رفت و از آنجا به کربلا. در کربلا، که تحت سلطه دولت عثمانی بود، به جرم جاسوسی بازداشت و به دستور محاکم نظامی در بغداد تیرباران شد.
یوسفخان هراتی هم با کمک روسها به همراه محمد قروشآبادی و ۷۰ نفر از اشرار مشهد از راه نوغان فرار کرد اما در شهر فریمان به دستور نایبالایاله دستگیر و به مشهد برگردانده شد و در بین راه به ضرب گلوله از پا درآمد و سوم خردادماه سال ۱۲۹۱ جنازهاش به مشهد آورده شد و در انظار عمومی به طنابدار آویزان گشت.
او کسی بود که با فروش اطلاعات و اخبار مشهد به تزارها به مدت ۱۶ سال از پشتیبانی مالی و سیاسی کنسولگری روسیه در مشهد بهره برد.
قرداد سنپترزبورگ؛ علت جنایت روسها
یکی از بهانههایی که روسها برای توپباران حرم مطهر آوردند بیتوجهی احمد شاه قاجار به اولتیماتوم ۴۸ ساعته دولت روسیه برای فسخ امتیاز تأسیس ژاندارمری خزانه به انگلیسیها و اخراج مورگان شوستر آمریکایی از مقام رئیسکلی خزانهداری ایران بود.
غائله به خاک و خون کشیدن زائران و مجاوران رضوی و شکستن حرمت حرم حضرت رضا(ع) بهدست تزارهای روس شش سال بعد از تقسیم بیسر و صدای ایران بین امپراتوری روسیه و انگلیس در سال ۱۲۸۶ و در قالب قرارداد ۱۹۰۷ معروف به قرارداد سنپترزبورگ اتفاق افتاد.
نظر شما