خانمجان ما میگوید صحن کهنه. برای من این صحن توی بغل امام رضا(ع)است. تصور کن جایی باشی که گنبد بتابد توی چشمهایت، ایوان طلا باشد، پنجره فولاد باشد، سقاخانه باشد، دیگر از خدا چه میخواهی. در طول این ۹ماهی که در گوشه و کنار این صحن ساخت و سازهایی بود، نمیشد آن جور دلخواه و دلپذیر در این صحن زیارت کرد. همزمان با شامگاه نیمه اسفند۱۴۰۱ و در آستانه سالروز میلاد پربرکت حضرت صاحبالزمان(عج)، در مراسمی با حضور تولیت آستان قدس رضوی و زائران و مجاوران حضرت رضا(ع) پروژه نوسازی و مرمت صحن عظیم انقلاب اسلامی به بهرهبرداری رسید. الحمدلله بازسازیها تمام شدند و حال و هوای صحن انقلاب دیدن دارد.
سلامی که طولانیتر شد
درهای چوبی صحن را با دست مسح میکنم و پا زیر طاقی ایوان میگذارم و چشمم به گنبد طلا که در قاب خوش میدرخشد، روشن میشود. دوست دارم با صدای بلند به آقا سلام بدهم و بگویم چقدر دلم برای این نما تنگ شده بود اما حیا اجازه نمیدهد. به کودکی که پیش پای پدرش بالا و پایین میپرد و به سمت گنبد دست تکان میدهد، حسودیام میشود. مادرش چند قدم جلوتر ایستاده و زیر لب زمزمه میکند. بیشتر از معمول زیر طاقی ایوان میایستم و گنبد و ایوان طلا را تماشا میکنم. بعد چشم میچرخانم به میانه صحن، آنجا که سقاخانه نونوار میدرخشد. با اینکه صحن غلغله است، باز هم سنگفرش نو حرم خودنمایی میکند. زائرانی که در اطرافم هستند هم انگار بیش از معمول همیشه در ورودی ایستاده و با آقا حال و احوال میکنند. یا صحن با این بازسازی حسابی تو دل برو شده است یا اینکه دلتنگی کار خودش را کرده و این طور مردم را برای چند ثانیهای هم که شده بیشتر در ورودی صحن نگاه میدارد. این است که از همان ابتدا صحن شلوغ است. از بین جمعیت میگذرم و وارد صحن میشوم.
چه جای مبارکی، چه وقت خوبی
نمیتوانم انتخاب کنم که اول به سمت ایوان طلا بروم یا اینکه بنشینم روبهروی پنجره فولاد و یک دل سیر گنبد را با پسزمینه آسمان سیاه شب و چراغانیهای شب میلاد تماشا کنم. بین رفت و آمد زائران و نوای مولودیخوانی، من زائر مرددی هستم که سرگردانم تا اینکه پیرزنی به شانهام میزند و میخواهد برایش زیارتنامه بخوانم. خدا خیرش بدهد که بالاخره تکلیفم را مشخص میکند. دوتایی روی قالیهای صحن رو به گنبد طلا مینشینیم. پیرزن میگوید: وای مادر چه خوب شد این پلاستیک ملاستیکها رو برداشتن دلمون وا شد. لبخند میزنم و میگویم: مشغول بازسازی بودن. بدون مکث جواب میدهد: میدونم مادر ماشالا حرم آقا هر روز بناییه منتها من یکی دیگه بیطاقت شده بودم انگار خونه خودم بنایی باشه، اعصابم به هم ریخته بود. میگویم: شکر خدا خونه امام رضا(ع) وسیعه، این چند وقت ما هم بیشتر از صحن نو زیارت میکردیم. جوابم را حاضر و آماده توی آستین دارد و میگذارد کف دستم: خوب میکردی مادر، منتها من فقط اینجا بهم زیارت میچسبه، پای پنجره فولاد. این منظره دلم رو میبره همیشه. دیگر سکوت میکنم و زیارتنامهام را میخوانم. همین طور که میخوانم گوشم به صداهای مردم است. هر کس چیزی میگوید. زنی که لهجه یزدی دارد، میگوید: بهبه چقد قشنگ شده. دیگری به طرح سنگفرشها اشاره میکند و میگوید از بالا صحن خیلی دیدنی شده. شوهری برای خانمش اطلاعات مهندسی رو میکند و چند بچه با ذوق به سمت سقاخانه که با نورپردازی جدید خوش میدرخشد، میدوند. پیرزن دعایش تمام شده و میگوید: از من میشنوی به خاطر این ماه مبارک و شب میلاد بود که کار این مهندسا تموم شد. خدایی دلم دو برابر شاد شد. من میخندم و میگویم: منم همین طور حاجخانوم دل منم چند برابر شاد شد. الحق که وقت خوبی بود.
بهسازی شبانهروزی در سه شیفت
درست است که پیرزن از بسته بودن صحن در این مدت خاطرش مکدر است اما من میدانم که در طول این ۹ ماه معماران، کارگران، طراحان و هنرمندان در گوشه و کنار صحن مشغول کار بودند، صحن به دو قسمت شمالی و جنوبی تقسیم شده بود و بخشی در اختیار زائران بود و بخشی هم در دست گروه عمران و ساخت و ساز حرم. کار ساخت و ساز، بازسازی و بهسازی صحن عتیق از خرداد ۱۴۰۱ شروع شد و کارها در سه شیفت و به صورت شبانهروزی پیش میرفت. در بعضی از زمانها بیش از ۲۰۰ نفر به صورت همزمان مشغول کار در صحن بودند. یک تیم ۱۰۰ نفره به صورت شبانهروزی در قسمت مهندسی، طراحی و بازسازی کار را پیش میبردند. هدف این پروژه عظیم که ۲۸۰ روز طول کشید تغییر سنگفرشهای زیر پای زائران بود. سنگفرشهای صحنی به مساحت تقریبی ۶هزار و ۸۰۰ مترمربع. سنگها قدیمی شده بودند و اشکالات زیرساختی زیادی به وجود آمده بود. در سالهای پایانی دهه ۷۰ رواق دارالحجه در قسمت زیرین صحن انقلاب ایجاد و کفسازی تعمیر شد.
صحنی که نورآرایی شد
حالا پس از گذشت بیست و چند سال و به دلیل تزئینات رواق دارالحجه متوجه شدند فشار زیادی از سمت بالا به این تزئینات وارد میشود بعضی از قسمتها دچار نمزدگی و مشکل شده است. این صحن همه روزه میزبان هزاران زائر و مجاور است و این آسیبدیدگیها طبیعی است. پس از بازدید دقیق و تحقیق و بررسی و ارائه طرح بازسازی و بهسازی، کار شروع شد. حالا قرار بود مساحت حدود ۶هزار و ۸۰۰ مترمربعی صحن به طور کامل بازسازی شود. همه سنگهای صحن از کف جدا شدند، زیرساختها اصلاح شدند و عایقکاریها بهبود پیدا کردند. سنگهای جدید از بهترین و باکیفیتترین سنگهای معادن استان انتخاب شدند و با ابعاد بزرگتر و ضخامتی مناسب و نقوش هندسی مرتبط با هنر اسلامی در کف صحن اجرا شدند. در این پروژه قسمتی از کار به بهسازی اختصاص داشت. ایوان طلا و پنجره فولاد مرمت شدند، سنگ کف پرداخت و طلاکاری ایوان ترمیم شد. قطعات برنجی، کتیبهها و نردههای جلو ایوان پرداخت شدند. کف و سقف ایوان طلا نورآرایی شده است و حالا کل صحن امکانات جدیدی برای نورپردازی دارد. این را از نورپردازی شب و روز میلاد حضرت صاحب الزمان(عج) میشد فهمید.
سقاخانه هم بهروز شد
یکی از قسمتهای مهم این صحن که بازسازی شده، سقاخانه اسماعیل طلایی است. سقاخانهای با قدمت بیش از ۳۰۰ سال دارای سنگابی که به دستور نادرشاه با ظرفیت ۳ کر آب معادل هزار و ۱۳۰ لیتر در آن قرار گرفت. این سنگ از هرات به مشهد منتقل شد و نقل است در یکی از جنگها به غنیمت گرفته شده بود. شکل سقاخانه به این صورت بود که چهار حوض در وسط صحن قرار داشت که این حوضها به وسیله آب چشمه پر میشدند تا زائران از آن استفاده کنند. البته به دلیل فصلی بودن این چشمه در ایامی از سال خشک میشد و زائران با مشکلاتی مواجه بودند تا اینکه در سال ۱۳۳۰ چاهی برای تأمین آب حفر و چهار حوض جدید هم به عنوان وضوخانه در اطراف آن ساخته شد و به این صورت مشکل آب حرم حل شد. این بنا تا سال ۴۵ دارای پنجرههای آهنی بود که سال ۴۶ تجدید بنا شد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی هم هنگام ساخت رواق دارالحجه در زیر صحن انقلاب بنای سقاخانه بازسازی و مقاومسازی شد. بنای کنونی سقاخانه در مرکز صحن انقلاب و روبهروی ایوان طلا با پایههایی از سنگ مرمر و کاشی تزئین شده و گنبد آن هم مزین به کاشیهای مطلاست. حالا برای بالا بردن ظرفیت سقاخانه و اینکه تعداد بیشتری از زائران همزمان بتوانند از سقاخانه آب بنوشند طراحی سقاخانه عوض شده است، فضای آبخوری به سمت بیرون طراحی شده و خود سقاخانه بهسازی و پرداخت و نورپردازی شده و سنگاب تاریخی حالا بهتر در معرض دید زائران حضرت است. طراحی هنری و نورپردازی جدید، فضای سقاخانه را دلرباتر کرده است. شیرهای برقی نصب شدهاند و سنگی یکپارچه به رنگ سفید برش داده شده و دور سقاخانه برای آبخوریها نصب شده است. پس از ۹ماه که تنها، دستها، ذهنها و بازوانی مشغول خدمترسانی بودند، حالا صحن بازگشایی شده است. حال و هوای معنوی به همان قبل برگشته است و با این تلاشها زیبایی صحن چند برابر شده است. چند صد سال است که زائران حضرتش میآیند و در این صحن مینشینند و با امامشان درددل میکنند و توسلی میجویند. این صحن رازدار دلهاییاست که به عشق حضرتش آمده و رفتهاند. ما هم زیارت میکنیم و میرویم و صحن و سرا باقیاست.
خبرنگار: فاطمه عامل نیک
قدیمیها هنوز به نام صحن کهنه میشناسندش. بچههای این دوره و زمانه با نام صحن انقلاب صدایش میزنند. پیشترها اسم رسمیاش صحن عتیق بوده است.
منبع: روزنامه قدس
کد خبر 396
نظر شما