عتبه نیوز ـ آزیتا ذکاء؛ زمانی که خانوادهاش در زیرزمین فرد ثروتمندی زندگی میکردند، پسر صاحبخانه و او حصبه گرفتند. در همان ایام، یک روز درشکهای در جلوی منزل ایستاد و پزشکی از آن پیاده شد. طبیب به اتاق پسر صاحبخانه رفت و او را معاینه کرد. هنگام خارج شدن، مادر مرتضی به او گفت که «پسر مرا هم معاینه کنید». اما دکتر پاسخ داد: «من مجانی پزشکی نمیکنم».
آنجا بود که چشمان مادر مرتضی پر از اشک شد؛ اشکی که درد فقرا و نیازمندان را به او فهماند. برای همین، همانجا با خدای خود عهد بست تا زمانیکه زنده است، پزشک نیازمندان باشد. تا آخر عمر ۶۹ ساله خود بر این پیمان ماند و نام نیک از خود برجای گذاشت. با بیش از نیم قرن از رحلت او، همچنان نامش بر تارک این شهر، پرفروغ میدرخشد.
دکتر مرتضی شیخ در سالروز شهادت امام رضا(ع) با کولهباری از عزّت و دعای خیر مستمندان چشم از دنیا فرو بست. شنبه این هفته که همزمان با سالروز شهادت این امام همام است، در معرفی یکی از مشاهیر مدفون در حرم به سراغ این پزشک بنام مشهد رفتیم تا گوشهای از زندگی او را به رشته تحریر درآوریم که مشروح آن از نظرتان میگذرد.
زاده و بزرگشده پایتخت
دکتر مرتضی شیخ در سال ۱۲۸۶ شمسی در تهران چشم به دنیا گشود. پدرش زرگر بود و پس از آنکه به دلایلی دچار مشکل مالی شد، او ضمن تحصیل به پدر نیز کمک میکرد و همچنین برادری دلسوز و متعهد برای سه خواهر و برادرش بود تا هر یک با تحصیلات مناسب به مشاغل شریفی چون آموزگاری و خدمت در پرورشگاهها و خدمات انسانی دیگر اشتغال یافتند.
فارغالتحصیل تهران و خدمت پزشکی به دیگر استانها
دکتر شیخ دوران کودکی و همچنین تحصیلات خود را تا سطح مدرسه عالی طب در زادگاه خود شهر تهران ادامه داد و با درجه دکترای طب در سال ۱۳۰۶ فارغالتحصیل شد. وی پس از اخذ مدرک دکترا به خدمت سربازی درآمد. بعد از تحصیل و سربازی به ماکو و مراغه رفت و آنجا همسر اولش را اختیار کرد. خانمش پرستار بود، با هم به سیستانوبلوچستان رفتند و یک بیمارستان در آنجا افتتاح کردند تا مردم مستضعف آن دیار بتوانند از خدمات رایگان بهره ببرند.
استخدام در کارخانه قند آبکوه در بدو ورود به مشهد
با اختلافی که بین دکتر و شهربانی استان سیستانوبلوچستان به وجود آمد از آن دیار راهی مشهدالرضا(ع) شد و به عنوان پزشک به استخدام کارخانه قند آبکوه درآمد؛ همزمان در هنرستانها به آموزش اصول بهداشتی دانشآموزان پرداخت.
دکتر در کارخانه قند آبکوه مشهد
وجود محکمههای متعدد در مشهد
در آن زمان به مطب محکمه میگفتند و او حدود شش، هفت محکمه در سطح مشهد داشت؛ زیرا معتقد بود بسیاری از بیماران هزینه آمدن به مطب او در وسط شهر را ندارند. تغییرات مطب دکتر شیخ بهنفع مردم بود.
او نخستین مطب خود را در میدان شهدا باز کرد؛ بعد به کوچه سرشور رفت. داخل منزل خودش در خیابان سنایی، بالای داروخانه آفتاب در میدان مجسمه، نزدیک فلکه برق و داخل کوچه «سرحوضوی» پایینخیابان، در محله تَپُلمحله و همچنین کوچه کنار «مسجد حاجیسرکه» در خیابان خواجهربیع نیز محکمه دکتر وجود داشت. نه تنها از مشهد بلکه از اکثر نقاط ایران بیماران برای ویزیت و درمان نزد او میرفتند.
وقتی از او سوال شد که چرا شما مطب ثابتی باز نمیکنید که مردم اینقدر سرگردان نشوند؟ ایشان گفته بود: «کسی که مثلا میخواهد از تَپُلمحله به میدان شهدا بیاید باید هزینه کند؛ بهجایش من نزد او میروم».
خدمت شبانهروزی
دکتر شیخ، شبانهروز به مردم خدمت میکرد. او جلوی درِ خانهاش لامپی نصب کرده بود که هر وقت در خانه حضور داشت، آن را روشن میکرد؛ اینگونه بود که وقتی نیمههای شب هم مردم به او نیاز پیدا میکردند، میتوانستند از حضورش در منزل مطمئن شوند و بعد در بزنند.
سرکشی از بیماران با هزینه شخصی
دکتر در منزل و مطب تلفن نداشت. دوچرخهای داشت و با همان میرفت و بیمار میدید. میگفت: «بهترین لحظههای عمرم وقتهایی بوده که برای مردم کاری کردهام». بعد هم موتوری با بدنه سفید خرید. شناخت خیلی خوبی از محلههای مشهد داشت. بیشتر هم میرفت به خانههایی که در کوچههای تنگ و پیچدرپیچ واقع بود.
یکی از همراهان مریض میآمد و نشانی میداد، دکتر هم بهش میگفت: «فلانساعت میآیم» و بعد با موتور میرفت. یک لیستی داشت و طبق همان لیست به دیدن بیماران میرفت. دکتر شیخ یا بیمار را ویزیت میکرد و نسخه برایش مینوشت یا نمیتوانست و میگفت برو بیمارستان؛ کار من نیست. اما تجربه خیلی خوبی در تشخیص بیماریها داشت.
تصویری قدیمی از دکتر و موتور معروفش
پایبند به عهد باخدا تا آخرین ساعات عمر
زمانی که دکتر لطیفی به عنوان رئیس جدید بیمارستان لشکر در مشهد انتخاب شد. چون هم دوره دکتر شیخ بوده، تصمیم میگیرد او را ببیند به واسطه یک دوست یک شب لطیفی و چند نفر از همکاران دور هم جمع میشوند. دکتر شیخ از همه دیرتر و بعد از شام در این میهمانی حضور مییابد. رئیس بیمارستان لشکر از همکلاسی خود میپرسد دکتر چرا این قدر خودت را اذیت میکنی؟ چه خبره که از این محکمه به آن محکمه میروی؟
دکتر شیخ چنین به سوال او پاسخ میدهد: «زمانی ما در زیرزمین منزل یک فرد ثروتمندی زندگی میکردیم. پسر صاحبخانه ثروتمند و من حصبه گرفتیم. یک روز درشکهای جلوی منزل ایستاد و پزشکی از آن پیاده شد. او به اتاق آن پسر رفت و او را معاینه کرد. هنگام خارج شدن، مادرم به او گفت که پسر مرا هم درمان کنید. اما پزشک پاسخ داد: «من مجانی پزشکی نمیکنم!». چشمان مادرم پر از اشک شد؛ اما نمیخواست من متوجه شوم. وقتی پزشک مرا معاینه نکرد، فهمیدم که درد فقر و نیازمندان چیست. همان جا با خدای خودم پیمان بستم که پزشک نیازمندان شوم تا زمانی که زنده هستم». او پایبند به عهد خود با خدا ماند و حتی اواخر عمر در بستر بیماری، بیمار میدید.
معاینه بیماران در بستر مریضی
دکتر شیخ در رنجها التیامی به دردها بود و دست پر عطوفتش همیشه یاریبخش افتادگان بود. حتی در سالهای آخر عمر پربرکت خود که در بستر بیماری و خانهنشین بود. اما از معاینه مریضهایش غافل نبوده و آنها را ویزیت میکرد.
سال ۱۳۵۲ شمسی دکتر به علت بیماری سخت بستری میشود و مردم به طور خودجوش برای وی مراسم دعا بر پا میکردند. از اینرو، رهبر معظم انقلاب نیز فرموده بودند: «دکتر شیخ اهل جانماز آبکشیدن نبود. وقتی این اتفاق افتاد، مردم در مساجد برایشان دعا میکردند».
دکتر شیخ در بستر بیماری هم باز به معاینه بیماران میپرداخت
رو سفیدی پیش خدا
این مرد نیکسیرت در اواخر عمر که در بیمارستان «فیروزگر» تهران بستری بود. روزی به پسر کوچک خود که از او پرستاری میکرد، گفت: «من به زودی از دنیا میروم. اینروزها تنها دلخوشیام ورقزدن تمام زندگیام است. خوشبختانه وقتی تورقش میکنم، داخلش لکه سیاه کم میبینم و پیش خدا زیاد روسیاه نیستم؛ تو هم سعی کن کمتر از من در پروندهات سیاهی داشته باشی. میدانم سخت است، ولی تلاش کن».
رحلت در سن ۶۹ سالگی
دکتر مرتضی شیخ ۶۹ سال با عزت تمام در میان مردم زیست؛ با مردم خندید و بیشتر از آنها گریست. عاقبت هم در سال ۱۳۵۵ پس از چند سال بیماری در شهر مشهد دار فانی را وداع گفت.
وفات این مرد نیکوکار با سالروز شهادت امام رضا(ع) همزمان شده و مراسم تشییع وی با حضور مردم قدرشناس مشهد بسیار باشکوه برگزار شد. جلوه این مراسم زمانی بیشتر شد که شرکتکنندگان دستههای سوگواری برای شهادت امام هشتم(ع) نیز به گروه عزاداران مرحوم دکتر پیوستند.
وصیتی که عملی نشد
این پزشک خیرخواه مشهدالرضا(ع) وصیت کرده بود که در میان مردم در قبرستان عمومی دفن شود. دوست داشت مردم هنگام دیدن مزارش، او را یاد کنند. همچنین باران روی مزارش ببارد.
وقتی خبر درگشت او به استاندار وقت رسید، دستور داد که پیکرش را در حرم مطهر به خاک بسپارند. مردم پیکر وی را برای دفن به داخل حرم مطهر سمت چپ پنجره فولاد منتقل کردند. تا مدتی نشانی فلزی روی قبر ایشان وجود داشت، ولی مدتهای زیادی است که با وجود وصیت ایشان نشانی قبر وی را نیز برداشتهاند.
موتور شیخ در موزه «شه لافتی»
علیاکبر قاسمی معروف به پهلوان رستم قریب به ۵۰ سال است که با ذوق فراوان اشیاء و وسایل قدیمی را جمعآوری کرده و دارای مجموعهای نفیس از گذشته است که در میان آنها میتوان دوچرخه دکتر مرتضی شیخ را دید.
موزه آیینهای پهلوانی یا موزه «شه لافتی» در بلوار شاهنامه نزدیک آرامگاه فردوسی واقع شده و بازدید آن برای عموم میباشد که با هماهنگی قبلی صورت میگیرد.
بیمارستانی به نام دکتر شیخ
خیابان دکتر شیخ از یک سمت به خیابان قرنی و از سمت دیگر به خیابان صاحبالزمان(عج) متصل میشود. نام این خیابان یاد پزشک نمونه، زندهیاد دکتر مرتضی شیخ را با خود به همراه دارد. پزشکی که خدمات و فداکاریهایش با گذشت سالها فراموش نشده و نسل به نسل و زبان به زبان منتقل میشود.
بیمارستان دکتر شیخ در نزدیکی منزل این مرحوم در سال ۱۳۳۰ فعالیت خود را آغاز کرد و از سال ۱۳۷۵ به عنوان بیمارستان فوقتخصصی کودکان به ارائه خدمات میپردازد.
نظر شما