عتبهنیوز ـ آزیتا ذکاء؛ رشد علمی و موقعیت اجتماعی که با حمایت والدین به سرانجام برسد ثمر و نتیجهای به بلندای افتخار و سربلندی برای خود و خانواده دارد. دکتر فاطمه جعفرییگانه فرزند ارشد مرحوم استاد محمدصادق جعفرییگانه، یکی از بانوان فعال در حوزه قرآن و شیعهشناسی است که با سخنرانی در سمینارها و همایشهای شیعهشناسی و همچنین تدریس قرآن نام نیک پدرش را زنده نگه داشته است.
این بانوی فرهیخته که در سن ۳۸ سالگی قرار دارد، کارشناسی خود را در رشته علوم سیاسی خوانده، مدرک کارشناسی ارشد و دکتری را نیز در رشته تاریخ تشیّع اخذ کرده است. او اکنون به عنوان عضو هیئت علمی دانشگاه پیامنور مشهد، استاد واحد قرآن، تاریخ اسلام و روش تحقیق در دانشگاه پیامنور و آزاد، مدیرعامل موسسه قرآنی ـ فرهنگی راه علی(ع)، همکاری با مدیریت زائران غیرایرانی و اداره دارالقرآنالکریم حرم مطهر رضوی مشغول به فعالیت است. با او گفتگویی انجام دادیم که مشروح آن از نظرتان میگذرد.
دکتر فاطمه جعفرییگانه تنها دختر استاد مرحوم جعفرییگانه چگونه به عرصه قرآنی گرایش پیدا کرده است؟
حدود ۵ یا ۶ سال داشتم که پدر و مادرم قرآن خواندن را با من و علیاکبر برادر کوچکم در قالب حفظ سورههای کوچک شروع کردند. من و برادرم که دو سال با هم تفاوت سنی داشته و من از او بزرگترم، در دوران کودکی با هم قرآن حفظ میکردیم. ما قبل از رفتن به مدرسه ۵ جزء قرآن را حفظ بودیم. نیمه دوم دهه ۱۳۷۰ به همت پدرم و دیگر اساتید، کلاسهای آستان قدس رضوی راهاندازی شد و من آن زمان در دوران نوجوانی بودم و کلاسهای روخوانی تا ترتیل را در رواقهای دارالرحمه و دارالهدایه گذراندم. در کنار کلاسهای حرم از تجربیات و معلومات قرآنی پدرم در صوتولحن و تفسیر بهرهمند شدم.
مرحوم استاد جعفرییگانه با چه شیوهای فرزندان خود را به قرآن و فعالیتهای قرآنی سوق داده بودند؟
پدرم بسیار مهربان و باعطوفت بود، ولی در بحث آموزش و تربیت سختگیریهای خود را داشت. تا اواخر عمر شریفش همیشه میگفت: «بچه ازدواج کند و صاحب فرزند شود باز هم برای پدر و مادر، بچه است و همچنان باید پدر و مادر در زمینه تربیتش فعال باشند».
در دوران تحصیل برای نوشتن انشاء از پدرم کمک میگرفتم، فقط کافی بود بگویم در مورد فلان موضوع کمک کنید تا من انشا بنویسم، دستم را میگرفت و جلوی کتابخانهاش میبرد و کتابی که در مورد موضوع انشاء من مطلب داشت، دستم میداد و میگفت: «خُب باباجان این کتاب را بخوان و مطلب مورد نظرت را از داخل این کتاب پیدا کن». اینطور نبود که دیکتهای بگوید و من بنویسم. گاهی نیز یکسری توضیحات را میداد و میگفت: «حالا هر چی از حرفهای من متوجه شدی آن را بنویس». در بحث آموزش قرآن هم سختگیری داشت به خصوص در بحث حفظ. یعنی یک توفیق اجباری برای من و برادرم فراهم شد. البته که ما تا زور بالای سرمان نباشد کاری را انجام نمیدهیم ولی الان قدر آن سختگیریها و اجبارها را میفهمم.
معمولا مادرم بیشتر پیگیر کلاسهای ما در حرم بودند. زمانهایی که ما کلاس داشتیم ما را به کلاسمان میرساندند. ایشان با هر پیشرفت ما در تحصیل و قرآن، خود را با ما شریک میدانست و میگفت: «من با هر کدام از شما، یک مدرک تحصیلی و یک مدرک قرآنی گرفتم».
پدرتان در امر یادگیری از تنبیه هم استفاده میکردند؟
خیر، ولی ما را با جایزهها و وعدههای تفریحی، به حفظ قرآن و درس خواندن تشویق میکردند. چون معتقد بودند تأثیر تشویق بیشتر است. چون من کباب دوست دارم، پدرم همیشه قول چلوکبابی مهدی در خیابان سعدی را میداد که اگر صفحهای را حفظ کنم یا نمره ۲۰ بگیرم، من را به آنجا میبرد. البته جایزههای مختلف به من و برادرم میداد ولی جایزهای که خیلی پررنگتر بود، چلوکباب بود.
مرحوم محمدصادق جعفری یگانه پدر خانم دکتر
پدربزرگتان نیز در حرم مطهر کلاس تفسیر داشت از محضر ایشان و علامه جعفری نیز بهرهمند شدهاید؟
علامه جعفری، بیشتر عمرشریفشان، نجف یا تهران بودند و از هم دور بودیم. پدرم از ایشان تعریف میکرد که در دوران جوانی بیشتر با ایشان در ارتباط بودهاند. پدربزرگم سال ۱۳۷۷ از دنیا رفت و من نوجوان بودم. ایشان استاد ادبیات عرب بود و من را به دکلمهخوانی و مقالهخوانی خیلی تشویق میکرد و وقتی متنی را برای تمرین به دستم میداد با اشتیاق تمام تماشایم میکرد و به تمرینم گوش میداد. متأسفانه تا آمدم خودم را بشناسم شخصیتهای خوب اطرافم مثل علامه جعفری، پدربزرگ و پدرم را از دست دادم.
پدربزرگم در رواق دارالرحمه کلاس تفسیر داشت. پدرم به ایشان کلاس ۶۰ نفره میداد و ۳۰۰ نفره تحویل میگرفت. کلاسهای تفسیر ایشان شیرین و جذاب بود، به همین دلیل تعداد شاگردان کلاسش همیشه بیش از ظرفیت بود. پدرم به ایشان میگفت: «تعداد ۶۰ نفر هم زیاد است ما در حد ۲۰ یا ۳۰ نفر این کلاس را تدارک دیدهایم»، پدربزرگم اظهار میکرد، مردم خودشان میآیند و مینشینند.
پدرتان چه خاطراتی از عموی بزرگوارشان علامه جعفری برای شما تعریف کرده بودند؟
از جمله خاطراتی که پدرم تعریف میکرد، این بود که بعد از انقلاب به علامه جعفری زنگ میزنند و پیشنهاد وزارت به ایشان میدهند. علامه با عصبانیت تلفن را قطع کرده و از یک سوی اتاق به سمت دیگر مدام راه میروند. پدرم شاهد این تماس بوده و از علامه میپرسند عموجان چه شده است؟ علامه فرمودند: «پسرم به نانوا میگویند بیا کفش بدوز. من درس را نخواندهام که پشت میز بنشینم. علم را یاد گرفتهام تا به دیگران آموزش بدهم و آن را نشر دهم. مردم بدون کفش میتوانند زندگی کنند ولی بدون نان میمیرند». این خاطره را چندینبار از پدرم شنیده بودم. به پدر من هم از برخی سازمانها و ارگانها پیشنهاد همکاری شده بود ولی ایشان رد میکرد به خاطر همان درسی که از علامه گرفته بود.
علامه جعفری و محمدجعفر جعفرییگانه پدربزرگ خانم دکتر
خانم جعفرییگانه به پیشنهاد خانواده تا مقطع دکتری ادامه تحصیل دادید یا علاقه خودتان بوده است؟
به تحصیل خیلی علاقه دارم و دو مدرک دکتری شیعهشناسی و طب اسلامی دارم. گاهی پدرم به شوخی میگفت: «شیرم را حلالت نمیکنم اگر پنج تا مدرک دکتری نگیری. اما متأسفانه عمرش به دنیا نبود تا مدرک دوم من را در رشته طب اسلامی در مقطع دکتری ببیند و خوشحال شود».
چرا دومین مدرک دکتری خود را در رشته طب اسلامی گرفتهاید؟
چون رشته خودم مذهبی و اسلامی بود، در این زمینه هم مطالعه زیاد داشتم و به روایاتی برخوردم که ائمهاطهار(ع) برای سلامتی بسیار تأکید داشتند، بنابراین علاقهمند به طب اسلامی شدم و تصمیم گرفتم دومین مدرک دکتری را در این رشته بگیرم.
طبق خواسته پدرتان برای گرفتن پنج مدرک دکتری، تصمیمتان برای آینده چیست؟
شاید رشته کارشناسیام با عنوان علوم سیاسی را تا مقطع دکتری ادامه بدهم. برای حفظم مدرک معادل دارم و امکان دارد که بخواهم علوم قرآن و حدیث را هم به صورت دانشگاهی بخوانم.
با کارنامه درخشان علمی خانم دکتر جعفرییگانه، حتما دانشگاههای مختلف جهان خواهان میزبانی او در محیط علمی خود هستند. بفرمایید تاکنون از کدام کشورها دعوت به همکاری شدهاید؟
از سوی دانشگاههای استکهلم سوئد، آمستردام هلند و دانشگاه باکو برای بحث شیعهشناسی، دعوت به همکاری شدهام و فیالحال بهصورت آنلاین در بخش مقالات و پژوهشهای این ۳ دانشگاه و بهصورت استاد راهنما و استاد داور پایاننامهها، مشغول همکاری هستم.
متأسفانه قرآن بین ما شیعیان مهجور واقع شده است، به عنوان یک فردی که بحث شیعهشناسی و قرآن را دنبال میکنید، بفرمایید چقدر سعی کردید این دو مسئله را به هم نزدیک کنید؟
موضوع پایاننامهام اشاعه فرهنگ شیعی در ایران بود که کلا از زمان شاه عباس صفوی وارد ایران شد و حتی جزئیتر نقش شاه عباس صفوی را در اشاعه فرهنگ شیعی و ارتباط قرآن با تشیّع را مورد بررسی قرار دادم. شاید تقصیر ماست در این زمینه تخصصی ورود پیدا نکردیم و یا تقصیر مردم است که به دنبالش نیستند. متأسفانه هر چیزی که در دسترس ما باشد قدرش را ندانسته یا کمتر میدانیم.
از طرفی متأسفانه رشته شیعهشناسی تازه به مشهد آمده است. این رشته با قدمت بیش از نیم قرن یعنی از زمان رضاخان در دانشگاه تلآویو اسرائیل تدریس میشود تا از شیعه بر علیه شیعه استفاده کنند. تمام تفکرات شیعهکشی که ضد شیعه در دنیا اتفاق میافتد همهاش از آنجا نشأت میگیرد.
برای سخنرانی با موضوع شیعهشناسی جایی دعوت داشتهاید؟
سال ۱۳۹۶ در سمینار بررسی ژئوپولتیک شیعه در کشورهای شیعهنشین در دانشگاه اراک و همچنین همایش شیعهشناسی ویژه عیدغدیرخم در دانشگاه پیامنور شیراز سخنرانی داشتم. اربعین سال ۱۴۰۱ نیز برای سخنرانی به حوزه علمیه قم دعوت شدم که برای این مراسم از کتاب علامه جعفری با عنوان «امام حسین(ع) شهید فرهنگ پیشرو انسانیت» استفاده کردم و سخنرانی در محافل علمی، فرهنگی، حوزوی و دانشگاهی مشهد هم که همچنان ادامه دارد.
چرا نام موسسهتان را راه علی(ع) انتخاب کردهاید؟
هدف پدرم این بود که راه حضرت علی(ع) را ادامه دهند و تنها راه رسیدن به حق و کلام حق را از این طریق میدانستند. بنابراین سال ۱۳۸۴ این موسسه را با همکاری چند نفر از دوستانشان که از فعالان این حوزه هستند، تأسیس کردند و انشاالله در صورت تکمیل ساختمان، درصدد تشکیل دانشگاه علوم قرآنیِ شیعه هستیم.
در پایان مصاحبه بفرمایید حضور شما به عنوان یک شخصیت برجسته علمی چگونه در اداره زائران غیرایرانی آستان قدس رضوی اتفاق افتاد؟
به زبان ترکی، عربی و انگلیسی مسلط هستم. از اینرو، سال ۱۳۹۷ به واسطه یکی از دوستانم که از فعالان بخش زائران غیرایرانی است، برای همکاری در این بخش و ارائه خدمات دینی و فرهنگی به این گروه از زائران در قالب محافل و سخنرانی، دعوت میشوم.
مدت کوتاهی نیز توفیق خادمی در بخش انتظامات را داشتم ولی با وجود مشغلهکاری بسیار نمیتوانستم آنطور که باید خدمت کنم. من پیشرفت علمی و قرآنی خود را مرهون عنایت حضرت و نحوه تربیت پدر و مادرم میدانم و اگر خداوند و امام رضا(ع) قبول کنند، همکاری با اداره زائرین غیرایرانی و اداره دارالقرآن را هم خدمت میدانم و انجام وظیفه میکنم.
نظر شما