عتبهنیوز ـ آزیتا ذکاء؛ استاد محمدعلی اوحدی در سنین نوجوانی به همراه مادر ساکن ایران شد و دو نوار سورههای حشر و تکویر شیخ عبدالباسط را همراه خود به کشورمان آورد و باعث شهرت او در ایران گشت؛ اما خود گمنام زیست و پس از ۱۱ سال از درگذشتش همچنان نام وی بین مردم و حتی جامعه قرآنی ناشناخته است.
وی در بدو ورود به مشهد، سطح قرائت را پایین دید، لذا کمر همت بست تا به تعلیم و ترویج قرآن در مقام آموزش برآید. این پیر تلاوت به عنوان بنیانگذار تلاوت فنی قرآن در ایران به شکل واقعی مطرح بود و تا قبل او، کسی در زمینه هنر تلاوت اطلاعات خاصی نداشت و تلاوتها اکثرا سنتی و ساده انجام میشد.
این هفته در معرفی یکی از مشاهیر مدفون در این مضجع شریف به سراغ این شخصیت برجسته قرآنی رفتیم تا بیشتر با او آشنا شویم که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
تولّد در خانوادهای روحانی
حاج علی اوحدی خراسانی نجفی، مجتهد و مدرس حوزه علمیه نجف و نماینده ابوالحسن اصفهانی بود که شجره طیبهای از نسل او بر جا مانده است. فرزند چهارم او محمدعلی در سال ۱۳۲۰ در کربلا دیده به جهان گشود. ضمن کار تا مرحله سیکل مشغول به تحصیل در عراق شد و زمانی که دولت این کشور به دلیل هویت ایرانی مانع تحصیل او شد. همزمان با فوت آیتالله حاج سیدابوالحسن اصفهانی در سال ۱۳۳۳ به همراه خانواده به ایران مراجعت کرد. ابتدا در قم سکونت یافتند به دلیل عدم تحمل آب و هوای این شهر به مشهدالرضا(ع) آمده و در این شهر ماندگار شدند.
جرقه آموزش قرآن با فوت خاله ملک فیصل
برای اولینبار با دو قاری بزرگ مصری مرحوم عبدالفتاح الشعشاعی و الشیخ ابوالعینین الشعیشع در زمان مراسم درگذشت خاله ملک فیصل در سال ۱۹۴۹ میلادی در عراق آشنا گشت و با توجه به آموزههای دینی و تربیت اسلامی پدرش، به طور فطری علاقه به قرآن و آموزش آن در وجود استاد اوحدی شکوفا شد، لذا پیش دو استاد عبدالوهاب دروی و شیخ صلاحالدین که هر دو لحن عراقی داشتند، رفت و تجوید را فرا گرفت و صوت و لحن قرائت را از قاریان مصری آموخت. در طول جوانی خود دائما پیگیر در ارتقای سطح دانش قرآنی بود و همچنین به علم اختلاف قرائت دست یافت.
شهرت عبدالباسط در ایران و گمنامی استاد
سال ۱۳۵۴ برای ارتقای دانش قرآنی خود به مصر و قاهره رفت و توفیق فراگیری نکات فنون و علوم قرآنی را حضوری نزد اساتیدی همچون محمود خلیلالحصری، مصطفی اسماعیل و عبدالعظیم خیاط از آن خود کرد و میزبان قاریان مصری بسیاری به نمایندگی کشورمان و مشهد بود که از آنها برای محافل و جلسات قرآنی استفاده شود. همچنین در مسابقات بینالمللی قرآنی در کشورهای اسلامی به عنوان یک قاری ایرانی ممتاز شرکت میکرد و حائز چندین رتبه نخست شد و توانست تقدیرنامه و مدارک رسمی داوری را از دست مقامات ممتاز داخلی و خارجی و مراجع رسمی آنان دریافت کند. اما با وجود این همه حضور پررنگ در عرصههای مختلف قرآنی همچنان گمنام ماند و عبدالباسط که دو نوار تلاوت او توسط استاد به ایران آورده شده بود، مورد علاقه جامعه قرآنی کشورمان قرار گرفت.
جدیّت در امر آموزش قرآن
این پیر تلاوت در زمان آموزش با جدّیت و حوصله بسیار بارها و بارها نکات آموزشی را به شاگردان متذکر میشد و تا آنها مطلب را اصلاح نکرده و یاد نمیگرفتند، اجازه ادامه تلاوت به آنها نمیداد؛ حتی خود او بسیار پیگیر بود و گاهی ساعتها این کار به طول میانجامید، اما استاد ابراز ناراحتی نمیکرد، به خصوص در اواخر عمر با توجه به کسالتی که داشت همینگونه رفتار میکرد.
همچنین در برابر همه افرادی که در جلساتش حضور مییافتند چه افراد مبتدی و چه حرفهای با سعهصدر پاسخگوی سوالات آنها بود. این امر در مورد کودکان هم صدق میکرد، نوع تدریس استاد متناسب با سن و سال آنان تغییر میکرد تا آنها هم بتوانند به راحتی قرآن را آموزش ببینند.
۴۰ سال قاری رسمی تشریفات حرم
استاد اوحدی قریب به ۴۰ سال افتخار داشته قاری رسمی تشریفات آستان قدس رضوی در جوار امام رئوف باشد. این خدمت پس از او به فرزندش قاسم اوحدی رسیده که او هم یکی از جانبازان دفاع مقدس میباشد.
اوحدی حنجره طلایی
استاد اوحدی سفرهای قرآنی زیادی برای تلاوت و آموزش قرآن به خارج از کشور داشت که اغلب یکماهه، سه ماهه و شش ماهه به کشورهای آسیائی، اروپایی، آفریقایی، آمریکای لاتین و... بود. لذا به مراسمهای بسیاری در کشورهای اسلامی ایران دعوت میشد و افتخار میآورد و مورد تعجب و تشویق همگان قرار میگرفت. روزنامههای رسمی کشورها انعکاس خوبی از مراسم استقبال استاد اوحدی به عنوان یک قاری و داور قرآن از نظام اسلامی داشتند. در سفر شش ماهه برزیل و آرژانتین روزنامه بوینس آیرس با دو عکس کنار هم از فوتبالیست مارادونا و قاری قرآن محمدعلی اوحدی نوشته بود، «مارادونا پاطلائی، اوحدی حنجره طلایی».
۱۴ سال همکاری با صدا و سیما
یکی از فعالیتهای مهم و مستمر مرحوم اوحدی همکاری با صدا و سیما بود که به دستور رهبر معظم انقلاب از سال ۱۳۷۱ تا سال ۱۳۸۵ در ماه به مدت هشت روز از مشهد به تهران میرفت و مسئولیت بازبینی و بازشنوائی آرشیو پنج شبکه صدا و سیما را بر عهده داشت.
پدر شهید جواد اوحدی
جواد پسر دوم استاد اوحدی، صدای خوش را از او به ارث برده بود و در محافل و مجالس قرآن افتخار پدر بود. با شروع جنگ به منطقه اعزام شد. استاد همیشه در سفرهای قرآنی بسر میبرد و پسر بزرگش علی هم از دنیا رفته بود. جواد در نبود علی فرزند بزرگ خانواده محسوب میشد و مادرش دوست نداشت او به جبهه برود و شهید شود. اما او رفت و در شب عید نوروز سال ۱۳۶۳ با اصابت ترکش به دو ناحیه پا و شقیقه به فیض شهادت نائل آمد.
او در زمان جنگ یک سال در مسابقات سپاه شرکت کرد و نفر اول شد که جائزه او سفر سوریه بود ولی به خاطر جبهه این سفر را نرفت و بهشت برین را به این سفر زیارتی ترجیح داد. استاد در تنهایی گریههای خود را کرده بود و در جلوی دیگران قطرهای اشک نریخت. او در تمام مراسم ترحیم پسرش با پیراهن و عرقچین سفید بود و میگفت: خدا او را به ما داد و حالا هم گرفت.
صنعتکار ممتاز
مرحوم اوحدی یَد طولایی در صنعت داشت، بسیار اهل فن بود و از صنعتکاران ممتاز ایران محسوب میشد. به گونهای که ساخت یکی از زیرسازهای سابق ضریح حضرت رضا(ع) و دربهای تزئینی حرم رضوی از جمله کارهای ایشان به شمار میرفت.
قبل انقلاب دستگاههای خمکن را که از کشور چک میآوردند در تهران با یک نگاه در ذهن خود کپی رایت کرده بود و چهار نمونه از آن را ساخت. اما از سوی ساواک مورد نکوهش قرار گرفت و به او گفتند: تا زمانی که ما وارد میکنیم نیازی نیست شما این نوع دستگاهها را به نام ایرانی تولید کنید.
مدفون در صحن آزادی
استاد اوحدی که از سوی رهبر معظم انقلاب «استادالاساتید» نامیده شده بود، عاقبت پس از تحمل هفت سال بیماری کلیوی در روز جمعه ۲۹ دیماه سال ۱۳۹۱ در بیمارستان امام زمان(عج) دار فانی را وداع گفت و پیکرش روز بعد در بهشت ثامنالائمه(ع) صحن آزادی بلوک ۱۸۷ به خاک سپرده شد.
نظر شما