حوزههای علمیه، تاریخی به قدمت تاریخ اسلام دارند؛ از آغازین روز دعوت به اسلام که دعوت به تفکر و شناخت بود و با آموزش و تبیین و تبلیغ آغاز میشد. مردم حتی پیش از پذیرش اسلام، پای درس پیامبر(ص) مینشستند تا با او و دین جدیدش آشنا شوند و با پذیرش اسلام، آموزش رسمی دروس مکتب نیز در حلقههایی که گاه تنها یک یا چند شاگرد داشت، آغاز میشد. هر مسلمان آموزشدیده، پیامبری میشد برای مردم تشنه حقایق و آنچه آموخته بود را به دیگری منتقل میکرد. اینچنین، حلقههای درس نومسلمانان و اصحاب پیامبر(ص) نیز شکل میگرفت. حلقههایی که در دوران غربت اسلام، مخفیانه و بهسختی اسلام را در مکه گسترش میدادند. هجرت به مدینه این شبکه آموزشی و تبلیغی را آشکار و گسترده کرد و با تأسیس نخستین مسجد، عبادتگاه مسلمین به مکانی برای تعلیم و تعلم نیز تبدیل شد. ارزش علم در دین جدید بهقدری بود که حتی کافرانی که در جنگ به اسارت درآمده بودند، در صورت آموزش خواندن و نوشتن به مسلمانان، آزاد میشدند. نزول تدریجی قرآن، مسلمین را به دریافت آیات وحی از پیامبر(ص) و حفظ و کتابت آن وامیداشت و انتقال قرآن و سخنان پیامبر(ص) به دیگران، بساط تعلیم و تعلم را میان مسلمانان گسترانده بود.
درس نهجالبلاغه در مسجد کوفه
پس از رحلت پیامبر(ص)، ممنوعیت نقل و کتابت حدیث توسط خلفای وقت، محدودیت موقتی در حرکت تعلیمی مسلمین با محوریت مساجد پدید آورد، ولی امیرمؤمنان علی(ع) و نیز حضرت زهرا(س) در دوره کوتاه عمر شریفشان منع خطرناک نقل حدیث را شکستند و اجازه ندادند این چراغ خاموش شود. امیرمؤمنان(ع) در دوره حکومت خود نیز با وجود اشتغالات فراوان حکومتی، به سیره پیامبر(ص) در تبیین و تدریس کلام خدا و احکام الهی در مسجدالنبی(ص) ادامه دادند.
با فتنه ناکثین در بصره، مولای متقیان(ع) به عراق رهسپار شد و این بار مسجد بزرگ کوفه را از سال ۳۶ هجری در ابعادی گستردهتر از مسجدالنبی(ص) به محفل علمی بزرگ آن روز دنیای اسلام تبدیل کرد. ایشان همهروزه پس از انجام فریضههای روزانه در مسجد بر مسند تبیین و تدریس مینشستند و در خطبههایی که برخی از آنها را سیدرضی در نهجالبلاغه گردآوری کرده، بخشی از علم بیکران خود را به اصحاب و شاگردانشان عرضه میکردند. گزارشهای تاریخی، شاگردان و اصحاب امیرالمؤمنین علی(ع) را تا بیش از ۵۰۰تن به شمار آوردهاند.
مکتب بصره و کوفه
همزمان با کوفه، در بصره نیز یکی از مراکز مهم شیعی تأسیس شد. امام علی(ع) پس از پیروزی در جنگ جمل، ابنعباس و ابو اسود دوئلی (پایهگذار علم نحو) را به جایگاه ولایت و قضاوت بصره گماشت و حوزه علمی شیعی بصره به دست توانای این دو مرد علم و فضل برپا شد. ابنعباس همهروزه در مسجد جامع بصره به تفسیر قرآن و تدریس فقه و احکام دین میپرداخت و این مرکز را به مدرسه بلندآوازه شیعه تبدیل کرد. مدرسه کوفه و بصره در قرون بعدی نیز جنبشهای فکری عظیمی را پدید آوردند و مهد تربیت و خاستگاه عالمان دینی بودند. امروزه مکاتب ادبی و نحوی بصره و کوفه، اصلیترین مکاتب ادبی عرب را تشکیل میدهند.
مدرسه سیدالساجدین(ع)
امامان شیعه، بهویژه پس از واقعه عاشورا و سیطره همهجانبه نظام خلافت، در هر فرصتی حلقه درس خود را تشکیل میدادند تا آموزههای دینی را برای شیعیان بیان کنند. مخاطبان گاه یک تن، گاه چند تن و گاه شمار زیادی بودند و برحسب علاقه یا پرسشهایی که داشتند، مباحث قرآنی و کلامی و فقهی و اخلاقی و تاریخی را مطرح میکردند. آنها پاسخها را از امام دریافت کرده، بهخاطر میسپردند یا مینوشتند و سپس آنها را به دیگران انتقال میدادند. امام سجاد(ع) از مسجدالنبی(ص) بهعنوان مدرسه استفاده میکرد و حضور مسلمانان در مسجد را برای ارشاد و موعظه مغتنم میشمرد؛ تا جایی که نوشتهاند امام(ع) بخش زیادی از وقت خود را برای آموزش به مردم در مسجد نبوی صرف میکرد: علی بن حسین(ع) را میدیدم که در فاصله میان قبر و منبر پیامبر(ص) نشسته بودند و تا پاسی از روز به مباحثه مشغول بودند.
مکتب امام صادق(ع)
در عصر امام باقر و امام صادق(ع) تحولی عظیم در آموزش اسلامی پدید آمد. این دو امام بزرگوار در مسجد نبوی رواقی برای تدریس داشتند و جلسات درس و گفتوگوی علمی در منازلشان نیز برپا بود و روایان و طالبان علم در آنها حضور مییافتند. علاوه بر این، به پرسشهای مسلمانانی که از نقاط مختلف جهان آمده بودند، پاسخ گفته میشد. سازمان این حوزههای درسی، ساده و قابل استفاده و بهرهبرداری برای همگان و پاسخگوی نیازهای زمان بود. در عینحال دانشمندان متعددی در رشتههای مختلف علوم اسلامی، علوم عقلی و علوم طبیعی در این عصر پرورش یافتند. چندین نسل از فقها تربیت شدند که دارای قدرت اجتهاد بودند. قواعد مهم فقهی و اصولی وضع و مدارس فلسفه و کلام تأسیس شد. کتابهای مختلفی توسط دانشمندان تعلیمیافته در محضر این بزرگواران به نگارش درآمد. علاوه بر مدینه، کوفه نیز در این سالها به دلیل حضور دوساله امام صادق(ع) در این شهر، مرکز علمی نشر و آموزش علوم آلمحمد(ع) شد. گرچه این حرکت عظیم علمی پس از امام صادق(ع) به دلیل سختگیری خلفای عباسی و محدودیت ارتباطات مردمی برای امامان، به کندی گرایید و امور امامت به ناچار از طریق وکلای امام پیش میرفت، اما به الگوی تأسیس و اداره حوزههای علمیه در قرون بعد و بهویژه عصر غیبت تبدیل شد.
مدرسه عالم آل محمد(ع)
با گشایشی که در دوره امام رضا(ع) ایجاد شد، عالم آلمحمد(ع) حوزه علمی بزرگی را در مرو ایجاد کردند که دومین مرکز علمی جهان اسلام آن روز پس از مدینه بود و شمار شاگردانش را ۳۰۰ تا ۴۰۰ تن نوشتهاند. مأمون که استقبال مردم را دید، این بساط علمی را تعطیل کرد و امام رضا(ع) نیز فعالیت خود را از طریق وکلا ادامه دادند.
امام رضا(ع) از هنگام ورود به ایران و در طول مسیر به تعلیم روایت و تعمیق تشیع در این کشور پرداختند و با ترویج تدریس در مساجد، پایهگذار حوزههای علمیه ایران شدند. مناظرات و مباحثات عالم آلمحمد(ع) با دانشمندان سایر ادیان و نحلههای فکری، ارتباطات علمی وسیعی را ایجاد کرد. شکلگیری اولیه حوزه علمیه خراسان را به تاریخ حضور امام رضا(ع) در توس و نیز پس از شهادت ایشان مرتبط دانستهاند. این دوره از قرن سوم تا نهم هجری را شامل میشود که در آن بزرگانی چون شیخ طوسی و شیخ طبرسی میزیستهاند. حوزه خراسان با وجود حملات ویرانگر مغولان، تیموریان و... نگارش آثار شگرفی مثل تفسیر مجمعالبیان طبرسی را به خود دیده است. مدرسه بالاسر، مدرسه پریزاد و مدرسه دو در، برخی از مدارس مشهور این دوره بودهاند. اما قرن دهم تا دوازدهم قمری را دوران بالندگی حوزه مشهد برشمردهاند؛ سالهایی که بزرگانی مانند حکیم سبزواری و شیخ حرعاملی، نویسنده کتاب وسائلالشیعه، در رونق حوزه علمیه خراسان مؤثر بودند. حوزه علمیه مشهد در قرن ۱۲و۱۳ رونق خود را از دست داد و تلاشهای مرحوم سیدحسین قمی و میرزامحمد کفایی برای رونق دوباره آن با تبعید این دو به شکست گرایید تا با حضور سید محمدهادی میلانی در ۱۳۷۳هجری قمری، به دوران اوج خود بازگردد.
مدرسه امام جواد(ع) در بغداد
حوزه شیعی بغداد که فعالیت خود را از عصر امام جواد(ع) آغاز کرده بود، بخش بزرگی از تکاپوی بزرگ کلامی و فقهی حوزههای شیعه را در سالهای بعد به خود اختصاص داد و متکلمان و فقیهان برجستهای در آن پرورش یافتند. گرچه این حوزه علمی عظیم با تصرف بغداد به دست سلجوقیان، متلاشی شد و با شیعهکشی و سوزاندن کتابخانههای بزرگ آن، که یکی از آنها ۸۰هزار جلد کتاب نفیس منحصر به فرد را در خود جای داده بود، آثار چندانی از خود برجا نگذاشته است.
میراث علمی حوزههای علمی امامیه
امام علی(ع) و تعداد دیگری از اصحاب، مجموعههایی از احادیث پیامبر(ص) را جمعآوری کرده بودند که به آنها «صحیفه» میگفتند. گرچه کتابت حدیث از سوی خلفا ممنوع شده بود و نخستین کتب حدیثی اهلسنت در نیمه دوم قرن دوم نوشته شد، ولی شیعیانی مانند ابوذر و سلمان، صاحب تألیف بودند. ابو اسود دوئلی، پایه علم نحو را گذاشت و برای نخستین بار قرآن را نقطهگذاری کرد. خلیل بن احمد نخستین کتاب لغت مسلمانان را به نام «العین» نگاشت و ابناسحاق نخستین کتاب را در زمینه سیره و مغازی پیامبر(ص) نوشت. گرچه در میان شیعیان، به دلیل حضور معصوم(ع)، نیازی به اجتهاد احساس نمیشد، اما ۱۸تن از اصحاب امام باقر، امام صادق، امام کاظم و امام رضا -علیهمالسلام- را از جمله فقیهان شمردهاند. شکوفایی کلام شیعه در دوران امام صادق(ع) بود و نخستین کتاب کلامی شیعیان را نیز عیسی بن روضه در همین دوران نوشته است. گرچه قدیمیترین کتاب کلامی باقی مانده، «الایضاح» فضل بن شاذان است.
نظام آموزشی مدرسه امامان
شبکه آموزش دین و تدوین ضوابط و قواعد آن، در عصر امامان گسترش یافت تا علاوه بر مصونسازی سازمان تعلیم دین در برابر تنگناهای سیاسی، امکان دستیابی سریع به آموزههای دینی را نیز فراهم کند. این فرایند آموزشی تا غیبت امام دوازدهم ادامه داشت و اصحاب ائمه(ع) یا شاگردان آنها آموختههای خود از امامان معاصرشان یا استادان خود که در روزگار امامان قبل میزیستند را به نگارش درمیآورده و با حفظ امانت به نسلهای دیگر منتقل میکردند. همین فرایند بود که سنگ بنای شکلگیری حوزههای علمیه شیعه در ادوار بعدی را گذاشت و به بنای آن شکل داد؛ حوزههای علمیه بزرگی که سالهای بعد در حله، سامرا، کربلا، نجف، جبلعامل، قم، اصفهان و سراسر جهان اسلام ایجاد شدند وعلوم اهلبیت(ع) را زنده نگه داشتند.
نظر شما