عتبهنیوز - آزیتا ذکاء؛ عبدالحمید مولوی به واسطه آموزشهای پدر به فرهنگ و تاریخ و ادبیات علاقهمند شد و بعدها تحت آموزشهای علمای مشهوری، همچون شیخ حسنعلی نخودکی، حاج شیخ مجتبی قزوینی و حاج علیاکبر نوغانی قرار گرفت و با علوم قدیم آشنا شد.وی مدتی طولانی ریاست اداره املاک و مستغلات آستان قدس را بر عهده داشت و همین انگیزه مضاعفی برای او شد تا سفرهای فراوانی داشته باشد و ضمن تحقیق درباره وقفنامهها و اسناد آستان قدس، صدها قنات، کاروانسرا، مدرسه، بازار و ... را که در وقفنامهها از آنها یاد شده و همچنین بسیاری از آثار باستانی فراموششده را برای نخستینبار شناسایی و معرفی کند. از اینرو، به وی لقب «پدر خراسانشناسی معاصر» دادهاند.
بزرگ شده محله عیدگاه
عبدالحمید مولوی در سال ۱۲۸۶ شمسی در محله عیدگاه مشهد دیده به جهان گشود. پدرش حاج میرزا علیمحمد نجمالتولیه آستان قدس رضوی از علمای عصر خود بود و منصب مستوفیگری مسجد گوهرشاد و همچنین منجّمی آستان قدس را داشت. اجدادش اهل علم و تقوی بودند و جد بزرگش حاج میرزا عبدالجواد، خطیب آستان قدس رضوی بود.
کسب علم در محضر بزرگان
ادبیات فارسی، عربی و نجوم را در محضر پدرش آموخت، پس از فوت پدر به مدارس جدید رفت. همچنین در خدمت علمای مشهد حاضر شد و کسب علم کرد. از جمله با شیخ نخودکی، حاج شیخ مجتبی قزوینی و حاج میرزا علیاکبر نوقانی ارتباط داشت.
جایگزین پدر در آستان قدس رضوی
او در سن شانزده سالگی سایه پدر را از دست داد و همه بار خانواده را به دوش کشید. پس از فوت پدر، مستوفی مسجد گوهرشاد شد و سالها به دلیل اختلافات اسدی و پاکروان، به ریاست املاک آستان قدس رسید.
مولوی چندین سال رئیس اداره املاک آستان قدس و مدیر مسجد جامع گوهرشاد بود. از اینرو، اطلاعات بسیار وسیعی داشت و هر کس درباره آستان قدس و مسجد جامع گوهرشاد به مطلبی نیاز داشت به او مراجعه میکرد.
همچنین غیر از آستان قدس و مسجد گوهرشاد، درباره مدارس، مساجد و آثار تاریخی مشهد مقدس و حومه هم اطلاعات مفصلی داشت، آنها را به خوبی میشناخت و مقالات متعددی درباره رقبات و املاک وقفی مشهد نوشت که اکنون مورد استفاده است.
شاهد و مجروح واقعه گوهرشاد
مولوی از نزدیک ناظر واقعه گوهرشاد در تیرماه سال ۱۳۱۴ شمسی بود، زیرا حفظ انتظامات مسجد گوهرشاد از وظایف وی به شمار میرفت. وی به خیال فرونشاندن شورش سعی کرد مانع سخنرانی شیخ بهلول شود، ولی مورد ضرب و شتم قرار گرفت و به شدت زخمی شد و به بیمارستان انتقال یافت.
اعتراض به تخریب آثار باستانی حرم
مولوی با برداشتن سنگ قبور علما و اعیان در حرم رضوی به شدت مخالف بود. در سال ۱۳۵۴ شمسی که آثار باستانی اطراف حرم مربوط به دوره تیموریان، صفویان و قاجاریه در طرح توسعه تخریب میشد، وی به مقامات بانفوذ کشوری متوسل گردید تا مانع ویرانی اماکن باستانی شود ولی کاری از پیش نبرد.
تألیف ۳ کتاب آثار باستانی خراسان
او سالهایی که با اسب کل ایران را گشته بود، علاوه بر ثبت موقوفات آستان قدس، آثار باستانی گمنام خراسان نیز را نیز ثبت کرده و در ۳ جلد، کتابی به نام «آثار باستانی خراسان» به رشته تحریر درآورد. جلد نخست آن شامل آثار و ابنیه تاریخی تربتجام، نیشابور و سبزوار میشود که در سال ۱۳۵۴ به چاپ رسید. جلد دوم در برگیرنده آثار و ابنیه جاجرم، جوین، بجنورد، شیروان، قوچان، درگز، کلات، سرخس، تایباد، خواف، زوزن، کاشمر، فردوس، طبس، قاین، بیرجند و گناباد بوده و جلد سوم به آثار باستانی مشهد اختصاص داشته است. ویژگی ممتاز این آثار پژوهشهای میدانی آن مرحوم است تا آنجا که خود یکایک ابنیه را دیده و شرح کرده است.
شیفته نسخههای خطی
عبدالحمید مولوی در سال ۱۳۳۱ به ریاست کتابخانه ملی ملک در تهران انتخاب شد. وی مورد توجه و عنایت حاج حسین ملک قرار داشت و به توصیه او به خریداری و نگهداری نسخههای خطی علاقهمند شد.
روزهای متعددی برای خرید نسخههای خطی به دستفروشیهایی که در میدان توپخانه تهران بساط پهن میکردند مراجعه کرده و با آشنایی که با ارزش این نسخهها داشته، موارد متعددی را با توجه به وسع مالی خود خریداری کرد.
قدیمیترین نسخه موجود در ایران در سال ۶۹۱ هجری قمری کتابت شده است. این نسخه در کتابخانه عبدالحمید مولوی موجود بوده و این نشاندهنده اهتمام او در خریداری نسخههای نفیس و نگهداری آن برای از بین نرفتن این میراث کهن و ارزشمند اسلامی است.
خانه مولویها
عبدالحمید مولوی سالها در محله سناباد و خیابان مولوی که به نام خاندان او نامگذاری شده، زندگی کرد. او این خانه را در سال ۱۳۱۲ شمسی به وسعت ۱۵۰۰ متر و با ۷۰۰ متر زیربنا ساخت که از ابتدای خیابان مولوی کشیده میشد و به کوچهای بنبست میرسید. این خراسانشناس معاصر عضو یونسکو بود و هر گردشگری میخواست به خراسان بیاید یونسکو آدرس منزل او را در کوچه مولوی میداد.
رحلت شیخ نخودکی در خانه مولوی
شیخ نخودکی روزهای آخر عمرش را میگذراند. بیمار و ضعیف شده بود و در خانه مولوی استراحت میکرد. مرحوم مولوی و پسرش روز قبل از رحلت او، لحظهای فکر میکنند که از دنیا رفته است، اما ناگهان از جایش بلند شده و میگوید: «فردا از دنیا خواهم رفت»، اتفاقی که واقعا رخ میدهد.
دفن در دارالسرور
عبدالحمید مولوی سرانجام پس از عمری تلاش و خدمت به آستان قدس رضوی در ۲۷ مهرماه سال ۱۳۵۷ پس از تحمل یک دوره بیماری طولانی در مشهد درگذشت و در دارالسرور آستان قدس رضوی به خاک سپرده شد.
نظر شما