مطابق آنچه دینَوَری (۲۸۲م یا ۲۹۰ ق) در «اخبار الطوال» که از منابع دست اول عاشوراپژوهی به حساب میآید، ذکر میکند، یکبار امام این جمله را در جواب پیشنهاد زُهَیر بن قَین به کار میبرد. در واقع زمانی است که تازه سپاه حُر با کاروان امام حسین(ع) روبهرو شده و مطابق نامه ابنزیاد او دستور دارد این کاروان را در مکانی بی آب و علف متوقف کند. اینجاست که زهیر بن قین آن جمله را در پاسخ به این پیشنهادش دریافت میکند: «به خدا سوگند اگر نیروی کمکی هم به ایشان نرسد، میتوانند با ما بجنگند [و بر ما غلبه کنند]. چگونه میشود اگر بر ایشان، افزوده هم بشود؟ پس بشتاب تا با همینها بجنگیم [و کار را تمام کنیم] که جنگ با اینها، از جنگیدن با کسانی که به اینها افزوده میشوند، برای ما آسانتر است».
مشابه همین جمله از امام حسین(ع) در جای دیگری نیز در جریان قیام ایشان نقل شده است. مطابق آنچه از مقتل ابومِخنَف (۱۵۷ ق) به عنوان قدیمیترین روایت مکتوب از واقعه کربلا در آثار دیگر مورخان به جا مانده، به دستور امام حسین(ع) در صبح عاشورا هیزم و نیهایی را که در پشت خیمهها وجود دارد، آتش میزنند تا دشمنان از پشت به لشکر امام حسین(ع) حمله نکنند.
ابومخنف که در روایتش از عاشورا، حوادث را همیشه از یک یا دو واسطه نقل کرده، اینجا نیز ادامه این ماجرا را از عبدالله بن عاصم و او نیز به نقل از ضحاک مشرقی اینطور روایت میکند:«هنگامی که دشمنان به سوی ما رو آوردند و به آتش برافروخته هیزم و نِی نگریستند -همان آتشی که پشتمان برافروخته بودیم تا از پشتِ سر به ما حمله نکنند- یکی از سوارانِ غرق در سلاح آنان، به شتاب و بی آنکه با ما سخنی بگوید، به سوی ما آمد و چون به خیمههایمان نگریست و جز هیزم آتش گرفته چیزی ندید، بازگشت و با تمام توان فریاد کشید: ای حسین! در همین دنیا و پیش از فرارسیدن قیامت، به سوی آتش شتافتی.
حسین(ع) گفت: «این کیست؟ گویی شمر بن ذیالجوشن است». گفتند: آری! هموست. خداوند، کارت را به سامان بدارد! حسین(ع) فرمود: «ای پسر زن بُزچران! تو به در آمدن به آتش، سزامندتری». مسلم بن عَوسَجه،به حسین(ع) گفت: ای فرزند پیامبر خدا! فدایت شوم، آیا او را با تیر نزنم؟ اکنون در تیررس من است و تیر من به خطا نمیرود و این فاسق، از بزرگترین زورگویان است. حسین(ع) فرمود: «تیراندازی مکن که من خوش ندارم آغازگر جنگ باشم».
خبرنگار: پارسا نیکوکار
نظر شما